خب ادامه سناریو سانزولی هیچ ایده ای ندارم شروع کنم ببینم
خب ادامه سناریو سانزولی هیچ ایده ای ندارم شروع کنم ببینم چی میشه
__________________________________________
*ویو دخترا*
' بطری افتاد سمت اما و ا/ت'
اما: جرات یا حقیقت
ا/ت: حقیقت
اما: تو از بچگی هات ران رو دوست داشتی چرا نظرت عوض شد و دوست دختر سانزو شدی؟
ا/ت: راستش.....ام.....نظرم عوض نشده هنوز ران رو دوست دادم ولی به نظرم اون دوسم نداره
دخترا: خخخخخخخخخ ها هاها ران دوست نداره؟
اما: هر روز مخمون رو ا/ت ا/ت میخوره
ا/ت: چ...چی
یوزوها: بابا ران عاشقته
*در اتاق ا/ت رو زدن*
*ا/ت پا میشه در رو باز میکنه*
ا/ت: ران؟ سانزو؟ این چه وضعیه چرا رد انگشت رو گلوتون هست
ران : ا/ت من یا سانزو ؟
سانزو: ا/ت شب رو یادته که
ا/ت : م...من ن....نمیدونم
ران : بگو
سانزو : ا/ت من
سنجو : عه برید بیرون یکم فکر کنه
سانزو و ران : باشههههه
*رفتن بیرون*
اما: حرف قلبت رو گوش
سنجو: به نظرم سانزو رو انتخاب کن🙄
یوزوها: به نظر من ران رو انتخاب کن 🙄
سنجو: یوزوها تو میشه نظر ندی 😑
یوزوها: پس تو چرا نظر میدی😒
ا/ت: بسههه م....من
دخترا: تو چی
ا/ت : من حاملم
دخترا : چیییییییی
اما : واییییییییییی بچه از کیه
سنجو :خب معلومه دیگه سانزو😏
یوزوها: به نظر من بچه از رانه🤩
سنجو : یوزوها تو حرف نزن😐😑
یوزوها: چرا مثلا😒
ا/ت: عه بسه.....من....از
اما : مردیم دیگه بگو
ا/ت : من از سانزو حاملم
سنجو : واییییییییییی 🤩 قراره عمه بشم
ا/ت : پس مجبورم سانزو رو انتخاب کنم
سنجو : یییییسسسسس🥳🥳🥳🥳🥳
یوزوها: آیی😒😒😒😒
اما : خب اگه دلت ران رو میخواد بچه رو سقط میکنی
یوزوها سنجو ا/ت : امااااااااااااا
اما : چیه خب🙄
سنجو : خب برو بگو 😁😁
ا/ت : باشه
* ا/ت درو باز کرد *
سانزو : خب بیبی گرل بگو کدوممون
ا/ت : ر...ران...م..من متاسفم من.....سانزو رو انتخاب میکنم چونکه......
*سنجو پرید وسط حرفش*
سنجو : قراره عمه بشممممممممممممم
سانزو و ران : چیییییییییی
سانزو : قراره بابا بشم
*سانزو ا/ت رو بغل کرد*
ران : تبریک میگم 😊(یه خنده مصنوعی )
*ا/ت ران و بغل کرد*
ا/ت : مرسی ران
ران : من برم میخوام برم حموم
همه : باشه
*ران تو حموم*
هق...هق.......هققققققق........حاملستتتت...هق
& اون فیلمای هندی میشه تو حموم زیر آب گریه میکنن مثل اون&
ویو مایکی اینا
ریندو : به نظرتون ران رو انتخاب کرد یا سانزو
تاکئومی: من که میگم سانزو
مایکی: من میگم ران
کاکوچو: ایییم به نظر من که سانزو
اینوپی : ران
کوکو: منم میگم ران
باجی : بسه اصلا به ما چه
چیفویو : باجی سان راست میگه
ریندو : چیفو یو تو یکی بس کن....باجی هر چی بگه باهاش موافقت میکنی حتی اگه بگه دنیا صافه نه گرد
چیفویو:................( چیفویو غرق میشود)
* سانزو دست ا/ت رو گرفته وارد میشود*
سانزو : های گایز
ریندو : معلوم شد کی رو انتخاب کرده 😒
مایکی : چطور بینشون یکی رو انتخاب کردی؟
الان ادامش رو میدم
__________________________________________
*ویو دخترا*
' بطری افتاد سمت اما و ا/ت'
اما: جرات یا حقیقت
ا/ت: حقیقت
اما: تو از بچگی هات ران رو دوست داشتی چرا نظرت عوض شد و دوست دختر سانزو شدی؟
ا/ت: راستش.....ام.....نظرم عوض نشده هنوز ران رو دوست دادم ولی به نظرم اون دوسم نداره
دخترا: خخخخخخخخخ ها هاها ران دوست نداره؟
اما: هر روز مخمون رو ا/ت ا/ت میخوره
ا/ت: چ...چی
یوزوها: بابا ران عاشقته
*در اتاق ا/ت رو زدن*
*ا/ت پا میشه در رو باز میکنه*
ا/ت: ران؟ سانزو؟ این چه وضعیه چرا رد انگشت رو گلوتون هست
ران : ا/ت من یا سانزو ؟
سانزو: ا/ت شب رو یادته که
ا/ت : م...من ن....نمیدونم
ران : بگو
سانزو : ا/ت من
سنجو : عه برید بیرون یکم فکر کنه
سانزو و ران : باشههههه
*رفتن بیرون*
اما: حرف قلبت رو گوش
سنجو: به نظرم سانزو رو انتخاب کن🙄
یوزوها: به نظر من ران رو انتخاب کن 🙄
سنجو: یوزوها تو میشه نظر ندی 😑
یوزوها: پس تو چرا نظر میدی😒
ا/ت: بسههه م....من
دخترا: تو چی
ا/ت : من حاملم
دخترا : چیییییییی
اما : واییییییییییی بچه از کیه
سنجو :خب معلومه دیگه سانزو😏
یوزوها: به نظر من بچه از رانه🤩
سنجو : یوزوها تو حرف نزن😐😑
یوزوها: چرا مثلا😒
ا/ت: عه بسه.....من....از
اما : مردیم دیگه بگو
ا/ت : من از سانزو حاملم
سنجو : واییییییییییی 🤩 قراره عمه بشم
ا/ت : پس مجبورم سانزو رو انتخاب کنم
سنجو : یییییسسسسس🥳🥳🥳🥳🥳
یوزوها: آیی😒😒😒😒
اما : خب اگه دلت ران رو میخواد بچه رو سقط میکنی
یوزوها سنجو ا/ت : امااااااااااااا
اما : چیه خب🙄
سنجو : خب برو بگو 😁😁
ا/ت : باشه
* ا/ت درو باز کرد *
سانزو : خب بیبی گرل بگو کدوممون
ا/ت : ر...ران...م..من متاسفم من.....سانزو رو انتخاب میکنم چونکه......
*سنجو پرید وسط حرفش*
سنجو : قراره عمه بشممممممممممممم
سانزو و ران : چیییییییییی
سانزو : قراره بابا بشم
*سانزو ا/ت رو بغل کرد*
ران : تبریک میگم 😊(یه خنده مصنوعی )
*ا/ت ران و بغل کرد*
ا/ت : مرسی ران
ران : من برم میخوام برم حموم
همه : باشه
*ران تو حموم*
هق...هق.......هققققققق........حاملستتتت...هق
& اون فیلمای هندی میشه تو حموم زیر آب گریه میکنن مثل اون&
ویو مایکی اینا
ریندو : به نظرتون ران رو انتخاب کرد یا سانزو
تاکئومی: من که میگم سانزو
مایکی: من میگم ران
کاکوچو: ایییم به نظر من که سانزو
اینوپی : ران
کوکو: منم میگم ران
باجی : بسه اصلا به ما چه
چیفویو : باجی سان راست میگه
ریندو : چیفو یو تو یکی بس کن....باجی هر چی بگه باهاش موافقت میکنی حتی اگه بگه دنیا صافه نه گرد
چیفویو:................( چیفویو غرق میشود)
* سانزو دست ا/ت رو گرفته وارد میشود*
سانزو : های گایز
ریندو : معلوم شد کی رو انتخاب کرده 😒
مایکی : چطور بینشون یکی رو انتخاب کردی؟
الان ادامش رو میدم
۲۷.۱k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.