فیک آخرش چی میشه:) ادامه ی ¹¹p
ا.ت ویو
ای خدا از دست تو ا.ت دیدم داره صدای پا میاد برگشتم جونگ کوک بود... بنظر نمیرسید حالش خوب باشه... چشماش قرمز بود نفس نفس هم میزد... ترسیدم... خب غیر منطقی هم نیست از آدمی که یه پسره... حالش خوب نیست... چهار سال هم ازت بزرگتره نترسی... سعی داشتم با سرعت برم پایین که بهم نرسه...
نمیدونم چرا حس میکردم اون همون جونگ کوک نیست... اصلاااا حال و اوعضاش خوب نبود...
رفتم پایین راه اوفتادم سمت دانشگاه... رفتم نشستم اون مورا(مورا همون کیم مورا هست که پسرای دانشگاه روش کراشن)ی زشت و نچسب اومد نشست پیش من🫥🫥
کاشکی میشد جامو عوض کنم🙄🙄🙄
فقط چند نفر بودن که دوستش نداشتن مثلا همین جونگ کوک
وگرنه کل دانشگاه دیوونش بودن... از اوجایی که سال اول دانشگاه منه دوستای زیادی ندارم... ولی بقیه دور و ورشون پر از دوست موسته... لینا نیومد... جونگ کوک هم نیومده بود...
همون پسر جدیده هم که میگفتم هم اونجا بود
استاد اومد که بعد از یکم حرف زدن گفت: بچه ها سه تا دانشجو ی جدید بهتون معرفی میکنم... پارک جیمین... کیم سوکجین... مین یونگی...
این استاد اولین باری بود که میدیدیمش... یهو گفت: خب... گفتن یدونه سال اولی داریم اینجا... کیم ا.ت
وای داشتم از خجالت آبببب میشدم... کیم مورا تعنه زد بهم و بعد گفت: پاشو ا.ت خانم پاشو خجالت نکش کوچولو... همه شروع کردن به خندیدن... استاد گفت: این خنده دار نیست...
ای خدا از دست تو ا.ت دیدم داره صدای پا میاد برگشتم جونگ کوک بود... بنظر نمیرسید حالش خوب باشه... چشماش قرمز بود نفس نفس هم میزد... ترسیدم... خب غیر منطقی هم نیست از آدمی که یه پسره... حالش خوب نیست... چهار سال هم ازت بزرگتره نترسی... سعی داشتم با سرعت برم پایین که بهم نرسه...
نمیدونم چرا حس میکردم اون همون جونگ کوک نیست... اصلاااا حال و اوعضاش خوب نبود...
رفتم پایین راه اوفتادم سمت دانشگاه... رفتم نشستم اون مورا(مورا همون کیم مورا هست که پسرای دانشگاه روش کراشن)ی زشت و نچسب اومد نشست پیش من🫥🫥
کاشکی میشد جامو عوض کنم🙄🙄🙄
فقط چند نفر بودن که دوستش نداشتن مثلا همین جونگ کوک
وگرنه کل دانشگاه دیوونش بودن... از اوجایی که سال اول دانشگاه منه دوستای زیادی ندارم... ولی بقیه دور و ورشون پر از دوست موسته... لینا نیومد... جونگ کوک هم نیومده بود...
همون پسر جدیده هم که میگفتم هم اونجا بود
استاد اومد که بعد از یکم حرف زدن گفت: بچه ها سه تا دانشجو ی جدید بهتون معرفی میکنم... پارک جیمین... کیم سوکجین... مین یونگی...
این استاد اولین باری بود که میدیدیمش... یهو گفت: خب... گفتن یدونه سال اولی داریم اینجا... کیم ا.ت
وای داشتم از خجالت آبببب میشدم... کیم مورا تعنه زد بهم و بعد گفت: پاشو ا.ت خانم پاشو خجالت نکش کوچولو... همه شروع کردن به خندیدن... استاد گفت: این خنده دار نیست...
۲.۹k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.