عمارت عشق پارت 2
# رزی
مثل همیشه رفتم سمت اتاق جیمین تا بیدارش کنم اخه واسه چی ساعت 7 صبح بیدار میشه نمیزاره من بخوابم؟ اینهمه خدمتکار تو خونه هست حتما من باید میشدم خدمتکار این گودزیلا؟هوففف، در اتاقو باز کردم و رفتم داخل اتاق که دیدم جیمین با بالا تنه ی برهنه داره میره سمت حموم، سریع برگشتم و گفتم
من : اخه واسه چی وقتی میدونی این ساعت میام بیدارت کنم اینجوری میگردی تو اتاق؟ نمیگی خدمتکارم دختره؟
جیمین : اتاقمه دلم میخواد به تو چه؟ مشکل داری اینا دیوار سرتو بزن به دیوار، روانی تیمارستانی
من : هییییی درست صحبت کن روانی خودتی مرتیکه عیاش
با این حرفم جیمین با دو گام بلند خودشو رسوند بهم و مچ دستمو گرفت و انقدر فشار داد که حس کردم مچم داره خورد میشه، نالیدم
من : ولم کن روانی
جیمین : که به من گفتی عیاش اره؟ میخوای کاری کنم اخراج شی؟ دختره هرجایی اومده واسه من قد قد میکنه جای تو اینجا نیس بین مرغاس من زبونتو نمیفهمم حالا هم گمشووو بیرون تا یه بلایی سرت نیاوردم
دوتا پا داشتم، دوتا دیگه قرض گرفتم و الفرار این روانی همه چی ازش بر میومد، اخه چه گناهی کردم که گیر یه مشت روانی تازه به دوران رسیده افتادم؟ فقط خدا میدونه برم ببینم بقیه خدمتکارا کمک نمیخوان خیلی زحمت میکشن اونا.
# لیسا
رفتم سمت اتاق جونگکوک و درو باز کردم، مثل یه خرگوش ناز خوابیده بود رفتم سمتش، و صداش زدم ولی بیدار نشد، دستم رفت سمت موهاش، خیلی دوست داشتم دستمو بزارم تو موهاش و الان موقعیت جور شد، دستم تو موهاش بودو داشتم نگاش میکردم که یدفعه چشماش رو باز کرد...
مثل همیشه رفتم سمت اتاق جیمین تا بیدارش کنم اخه واسه چی ساعت 7 صبح بیدار میشه نمیزاره من بخوابم؟ اینهمه خدمتکار تو خونه هست حتما من باید میشدم خدمتکار این گودزیلا؟هوففف، در اتاقو باز کردم و رفتم داخل اتاق که دیدم جیمین با بالا تنه ی برهنه داره میره سمت حموم، سریع برگشتم و گفتم
من : اخه واسه چی وقتی میدونی این ساعت میام بیدارت کنم اینجوری میگردی تو اتاق؟ نمیگی خدمتکارم دختره؟
جیمین : اتاقمه دلم میخواد به تو چه؟ مشکل داری اینا دیوار سرتو بزن به دیوار، روانی تیمارستانی
من : هییییی درست صحبت کن روانی خودتی مرتیکه عیاش
با این حرفم جیمین با دو گام بلند خودشو رسوند بهم و مچ دستمو گرفت و انقدر فشار داد که حس کردم مچم داره خورد میشه، نالیدم
من : ولم کن روانی
جیمین : که به من گفتی عیاش اره؟ میخوای کاری کنم اخراج شی؟ دختره هرجایی اومده واسه من قد قد میکنه جای تو اینجا نیس بین مرغاس من زبونتو نمیفهمم حالا هم گمشووو بیرون تا یه بلایی سرت نیاوردم
دوتا پا داشتم، دوتا دیگه قرض گرفتم و الفرار این روانی همه چی ازش بر میومد، اخه چه گناهی کردم که گیر یه مشت روانی تازه به دوران رسیده افتادم؟ فقط خدا میدونه برم ببینم بقیه خدمتکارا کمک نمیخوان خیلی زحمت میکشن اونا.
# لیسا
رفتم سمت اتاق جونگکوک و درو باز کردم، مثل یه خرگوش ناز خوابیده بود رفتم سمتش، و صداش زدم ولی بیدار نشد، دستم رفت سمت موهاش، خیلی دوست داشتم دستمو بزارم تو موهاش و الان موقعیت جور شد، دستم تو موهاش بودو داشتم نگاش میکردم که یدفعه چشماش رو باز کرد...
۱۰.۵k
۰۹ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.