مافیای خشن من
Part:1
ویو ات
با صدای بابام از خواب بیدار شدم که داشت صدام می کرد
ب.ا: دخترم بیدار شو دیگه رسیدیم
ات: کجا رسیدیم (خواب الو)
ب.ا: بنظرت کجا رسیدیم رسیدیم کره دیگه بلند شو
ات: وای حواسم نبود
ب.ا: خوب حالا که حواست اومد سر جاش بلند شو باید بریم
ات: باشه (بی حوصله)
بلند شدم و از هواپیما شخصیم پیاده شدیم لیموزین جلوی در منتظ بود رفتیم جلو
راننده: خوش امدین (در حال تعظیم کردن)
ات: چمدون هارو بزار تو ماشین
راننده: چشم خانم
رفتیم سوار ماشین شدیم و راننده چمدون ها رو گذاشت صندوق عقب بعد راه افتادیم سمت خونه ی که توی سئول گرفته بودیم بخاطر قرار داد که قرار با یکی از دوست های قدیمی بابام ببندیم اومدیم سئول یکی نیست بگه اخه وسط این همه درسی که دارم هوففف
رسیدیم نگهبان در حیاط عمارت رو باز کرد و وارد حیاط شدیم در عمارت رو زدم که خدمتکار در رو باز کرد
خدمتکار: خوش اومدین بفرماید داخل
م.ا: ممنون عزیزم
ات: چمدون منو بیار اتاقم
خدمتکار: چشم خانم
رفتم بالا تو اتاقم خوبه قبل اومدنم به خدمتکار گفتم اتاقم رو اماده کنن مثل خونه های دیگمون اتاق خواب ام با تم دارک بود(میزارم)
رفتم روی تخت دراز کشیدم تا بخوابم چون خیلی توی راه بودیم و من فردا باید برم مدرسه خدارو شکر فردا میتونم با هر لباسی که دلم بخواد برم چون فردا روز اول من توی اون مدرسه ی پس خوابیدم
ویو ات
با صدای بابام از خواب بیدار شدم که داشت صدام می کرد
ب.ا: دخترم بیدار شو دیگه رسیدیم
ات: کجا رسیدیم (خواب الو)
ب.ا: بنظرت کجا رسیدیم رسیدیم کره دیگه بلند شو
ات: وای حواسم نبود
ب.ا: خوب حالا که حواست اومد سر جاش بلند شو باید بریم
ات: باشه (بی حوصله)
بلند شدم و از هواپیما شخصیم پیاده شدیم لیموزین جلوی در منتظ بود رفتیم جلو
راننده: خوش امدین (در حال تعظیم کردن)
ات: چمدون هارو بزار تو ماشین
راننده: چشم خانم
رفتیم سوار ماشین شدیم و راننده چمدون ها رو گذاشت صندوق عقب بعد راه افتادیم سمت خونه ی که توی سئول گرفته بودیم بخاطر قرار داد که قرار با یکی از دوست های قدیمی بابام ببندیم اومدیم سئول یکی نیست بگه اخه وسط این همه درسی که دارم هوففف
رسیدیم نگهبان در حیاط عمارت رو باز کرد و وارد حیاط شدیم در عمارت رو زدم که خدمتکار در رو باز کرد
خدمتکار: خوش اومدین بفرماید داخل
م.ا: ممنون عزیزم
ات: چمدون منو بیار اتاقم
خدمتکار: چشم خانم
رفتم بالا تو اتاقم خوبه قبل اومدنم به خدمتکار گفتم اتاقم رو اماده کنن مثل خونه های دیگمون اتاق خواب ام با تم دارک بود(میزارم)
رفتم روی تخت دراز کشیدم تا بخوابم چون خیلی توی راه بودیم و من فردا باید برم مدرسه خدارو شکر فردا میتونم با هر لباسی که دلم بخواد برم چون فردا روز اول من توی اون مدرسه ی پس خوابیدم
۱۲.۳k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.