شیرین ترین دروغی که گفتم part ⁸
اواسع تاخیر خیلی معذرت میکنم سعی میکنم امروز پارت زیادی رو بنویسم ممنونم واسع حمایتتون علامتا یادم رفتع اگع تغییر کرهع باشع خیلی معذرت میخوام خب بریم__________________
برگشتم و پسر جوون و زیبایی رو مقابلم دیدم..رنگ چشم هاش قهوهای تیره بود و رنگ موهاش مشکی کع مرتب بالا دادع بودش..پوستی سفید و لبای پوفکی..بخاطر لبخندی کع زده بود زیباییش چند برابر شدع بود
×:روزای کلاس را مشخص کردن؟
نگاهم رو به تابلو دادم و گفتم:بله
یهذره به تابلو نگاه کردو گف:اوففف...چرا پنجشنبه؟
مسیر نگاهش رو دنبال کردم کع فهمیدم منظورش با استادی به نام پارک بود کع تخصص مغز و عصابع..پس دانشجوی مغز و عصابه..
+:ببخشید ولی اگع نمیتونین سر کلاسشون حاظر شین برین با استاد پارک حرف بزنین
با شنیدن حرفم لبخند زدو گف:از خودم بپرسم؟
باتعجب بهش نگاه کردم سنش که زیاد نمیزنع:ببخشید فک نمیکردم استاد باشین
×:چرا فکرشو نمیکردی؟
×:چون همعی استادهای اینجا سنشون زیاده فک نمیکنم سن شما اونقدرها هم زیاد باشع!
خندیدو گف:کع اینطور..شما دارین چه تخصصی میخونین؟
+:من الان رزیدونت قلب و عروقم
×:موفق باشی
+:ممنون..ببخشید ولی من باید برم
×:به امید دیدار
سری به نشونه خداحافظی تکون دادم و از دانشگاه خارج شدم
+:سلام مامان
~:سلام کارت رو انجام دادی؟
+:اره من میرم به اتاقم خستهام
با دلخوری گف:باشع برو
*****************************************
الان یک ماه از اولین برخورد من با دکتر کیم میگذرع و تو این مدت اصلا ندیدمش
مدیریت بیمارستان از همه دانشجوها خواسته بود کع تو دفترش جمع شیم فک نمیکنم دکتر کیم رو ببینم چون سویون گفته بود که دکتر کیم توی جلسه ها شرکت نمیکنع همراه یکی از دخترا به اسم جونگ سو رفتیم دفتر حسابی شلوغ بود روی یکی از صندلی ها کنار بقیه ی دانشجوها نشستم دکتر دو هنوز نیومده بود و توی اتاق همهمه راه افتاده و همه باهم حرف میزدن..به این فک کردم که مطمئنا امشب سرم درد میگیرع کع در باز شد و دکتر دو به همراه چند دکتر دیگه از جمله کیم وارد شدن..الان میتونستم نگاش کنم واقعا زیبا بود..
وقتی خوب از نظرم گذروندم سرمو انداختم پایین و خدوم رو بی تفاوت نشون دادم.
دکتر دو درحال صحبت کردن بود کع سنگینی نگاهی رو روی خودم حس کردم سرم رو چرخوندم کع دکتر کیم رو دیدم باهمون لبخند و چشمای شیطون نگاهم میکرد
یعنی هنوز یادش نرفته..چرا اینقد من بد شانسم اخه؟
نگاهمو ازش گرفتمو به دکتر دو دادم:خب میدونم همتون با قوانین اینج
با ضربه ای که به در خورد حرف دکتر دو نصفه موند و همه به در نگاه کردن...با تعجب به دکتری که وارد شده بود نگاه میکردم.
بنظرتون این دکتر جذابمون کیست؟
برگشتم و پسر جوون و زیبایی رو مقابلم دیدم..رنگ چشم هاش قهوهای تیره بود و رنگ موهاش مشکی کع مرتب بالا دادع بودش..پوستی سفید و لبای پوفکی..بخاطر لبخندی کع زده بود زیباییش چند برابر شدع بود
×:روزای کلاس را مشخص کردن؟
نگاهم رو به تابلو دادم و گفتم:بله
یهذره به تابلو نگاه کردو گف:اوففف...چرا پنجشنبه؟
مسیر نگاهش رو دنبال کردم کع فهمیدم منظورش با استادی به نام پارک بود کع تخصص مغز و عصابع..پس دانشجوی مغز و عصابه..
+:ببخشید ولی اگع نمیتونین سر کلاسشون حاظر شین برین با استاد پارک حرف بزنین
با شنیدن حرفم لبخند زدو گف:از خودم بپرسم؟
باتعجب بهش نگاه کردم سنش که زیاد نمیزنع:ببخشید فک نمیکردم استاد باشین
×:چرا فکرشو نمیکردی؟
×:چون همعی استادهای اینجا سنشون زیاده فک نمیکنم سن شما اونقدرها هم زیاد باشع!
خندیدو گف:کع اینطور..شما دارین چه تخصصی میخونین؟
+:من الان رزیدونت قلب و عروقم
×:موفق باشی
+:ممنون..ببخشید ولی من باید برم
×:به امید دیدار
سری به نشونه خداحافظی تکون دادم و از دانشگاه خارج شدم
+:سلام مامان
~:سلام کارت رو انجام دادی؟
+:اره من میرم به اتاقم خستهام
با دلخوری گف:باشع برو
*****************************************
الان یک ماه از اولین برخورد من با دکتر کیم میگذرع و تو این مدت اصلا ندیدمش
مدیریت بیمارستان از همه دانشجوها خواسته بود کع تو دفترش جمع شیم فک نمیکنم دکتر کیم رو ببینم چون سویون گفته بود که دکتر کیم توی جلسه ها شرکت نمیکنع همراه یکی از دخترا به اسم جونگ سو رفتیم دفتر حسابی شلوغ بود روی یکی از صندلی ها کنار بقیه ی دانشجوها نشستم دکتر دو هنوز نیومده بود و توی اتاق همهمه راه افتاده و همه باهم حرف میزدن..به این فک کردم که مطمئنا امشب سرم درد میگیرع کع در باز شد و دکتر دو به همراه چند دکتر دیگه از جمله کیم وارد شدن..الان میتونستم نگاش کنم واقعا زیبا بود..
وقتی خوب از نظرم گذروندم سرمو انداختم پایین و خدوم رو بی تفاوت نشون دادم.
دکتر دو درحال صحبت کردن بود کع سنگینی نگاهی رو روی خودم حس کردم سرم رو چرخوندم کع دکتر کیم رو دیدم باهمون لبخند و چشمای شیطون نگاهم میکرد
یعنی هنوز یادش نرفته..چرا اینقد من بد شانسم اخه؟
نگاهمو ازش گرفتمو به دکتر دو دادم:خب میدونم همتون با قوانین اینج
با ضربه ای که به در خورد حرف دکتر دو نصفه موند و همه به در نگاه کردن...با تعجب به دکتری که وارد شده بود نگاه میکردم.
بنظرتون این دکتر جذابمون کیست؟
۲.۹k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.