دختر گوجو پارت : ۲
* ساعت ۱۰ شب
مگومی داشت شام می پخت
نوبارا داشت ظرفا رو میشست
یوجی داشت زمین رو دستمال میکشید
گوجو هم روی مبل لم داده بود و بچه رو بغل کردن بود و کلی پستونک و شیشه شیر درو ورش بود بچه هیچکدوم رو نمیخورد *
گوجو: اکینا .. دهنتو باز کن کوچولو
اکینا : * یکم از شیر رو مک زد و بعد همشو تف کرد تو صورت مگومی *
مگومی : کلفتی حمالی من میکنم شیر تف میکنی تو صورت من بچه ؟؟؟ 💥💥
نوبارا : شبیه سفید برفی شدی 😅🤣🤣
گوجو: اه خدا قلبم این بچه شیر خشک نمیخوره .. مگومی بپر برو براش پوره درست کن
مگومی : * داشت پوره درست میکرد زیر لب به همه خاندان گوجو فحش فانوسی میداد *
اکینا :وای گشنمه من شیر نمیخورم .. ولی خب مثل اینه مجبورم بخورد * اروم اروم با دست های کوچکش به لباس گوجو چسبید و گریه میکرد *
گوجو: اکینا .. چرا شیرتو نمیخوری کوچولوی من ؟ * اکینا رو دوباره بغل کرد و شیر رو گذاشت تو دهنش ، بله اکینا مجبور شد بخوره ، گوجو چنان ذوقی کرد انگار خودش حامله بود *
گوجو: بلاخره خوردددددد
گوجو: خب فالور های گلم اولین شیر خوردن اکینا جونم مبارککککککککگ * فیگور گرفتن با دخترش *
اکینا : گیر یه روانی افتادم که از خودمم بدتره
مگومی نوبارا یوجی : ریختن اشک شوق بلاخره خورد
گوجو : * پاک کردن دماغش با لباس مگومی *
مگومی: نکن عوضی تازه امروز با تاید شسته بودمش
گوجو: مهم نیستتتتت * دوباره پاک کرد *
اکینا : * داره شیرشو میخوره *
مگومی: گوجو سنسه همه کار ها رو انجام دادیم بریم ما ؟
گوجو: اره اره شما میتونید برید باز هم ممنون
* رفتن مگومی یوجی نوبارا *
* گوجو لبخندی زد و چشم بندش رو درآورد و اکینا روی سینش گذاشت و نوازشش کرد و گفت : کوچولو دوست داری بریم حموم ؟
بریم حموم کف بازی ، باشه ؟ * اکینا رو بغل کرد و بردش داخل حموم ، وان آب رو پر کرد تو شامپو ریخت تا کلی کف کنه ، و اکینا رو گذاشت تو وان * نکته خودش هم لباساش رو در آورده بود فقط با شورت بود رفت تو وان کنار اکینا نشست و موهای نرم و سفید اکینا رو اروم اروم میشست و روش آب میریخت *
نظرتون چیهههه ؟؟؟؟ 🍬🍬👍👍
خوب شده ؟؟🥵🥵
مگومی داشت شام می پخت
نوبارا داشت ظرفا رو میشست
یوجی داشت زمین رو دستمال میکشید
گوجو هم روی مبل لم داده بود و بچه رو بغل کردن بود و کلی پستونک و شیشه شیر درو ورش بود بچه هیچکدوم رو نمیخورد *
گوجو: اکینا .. دهنتو باز کن کوچولو
اکینا : * یکم از شیر رو مک زد و بعد همشو تف کرد تو صورت مگومی *
مگومی : کلفتی حمالی من میکنم شیر تف میکنی تو صورت من بچه ؟؟؟ 💥💥
نوبارا : شبیه سفید برفی شدی 😅🤣🤣
گوجو: اه خدا قلبم این بچه شیر خشک نمیخوره .. مگومی بپر برو براش پوره درست کن
مگومی : * داشت پوره درست میکرد زیر لب به همه خاندان گوجو فحش فانوسی میداد *
اکینا :وای گشنمه من شیر نمیخورم .. ولی خب مثل اینه مجبورم بخورد * اروم اروم با دست های کوچکش به لباس گوجو چسبید و گریه میکرد *
گوجو: اکینا .. چرا شیرتو نمیخوری کوچولوی من ؟ * اکینا رو دوباره بغل کرد و شیر رو گذاشت تو دهنش ، بله اکینا مجبور شد بخوره ، گوجو چنان ذوقی کرد انگار خودش حامله بود *
گوجو: بلاخره خوردددددد
گوجو: خب فالور های گلم اولین شیر خوردن اکینا جونم مبارککککککککگ * فیگور گرفتن با دخترش *
اکینا : گیر یه روانی افتادم که از خودمم بدتره
مگومی نوبارا یوجی : ریختن اشک شوق بلاخره خورد
گوجو : * پاک کردن دماغش با لباس مگومی *
مگومی: نکن عوضی تازه امروز با تاید شسته بودمش
گوجو: مهم نیستتتتت * دوباره پاک کرد *
اکینا : * داره شیرشو میخوره *
مگومی: گوجو سنسه همه کار ها رو انجام دادیم بریم ما ؟
گوجو: اره اره شما میتونید برید باز هم ممنون
* رفتن مگومی یوجی نوبارا *
* گوجو لبخندی زد و چشم بندش رو درآورد و اکینا روی سینش گذاشت و نوازشش کرد و گفت : کوچولو دوست داری بریم حموم ؟
بریم حموم کف بازی ، باشه ؟ * اکینا رو بغل کرد و بردش داخل حموم ، وان آب رو پر کرد تو شامپو ریخت تا کلی کف کنه ، و اکینا رو گذاشت تو وان * نکته خودش هم لباساش رو در آورده بود فقط با شورت بود رفت تو وان کنار اکینا نشست و موهای نرم و سفید اکینا رو اروم اروم میشست و روش آب میریخت *
نظرتون چیهههه ؟؟؟؟ 🍬🍬👍👍
خوب شده ؟؟🥵🥵
۵.۹k
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.