عشق سخت
پارت ۱۹
یک ماه بعد
ا/ت ویو
الان یک ماه میگذره
اعضا رو خیلی دیدم و باهاشون جور شدم
قبلا خیلی باهاشون راحت نبودم ولی الان دیگه باهم میگیم و میخندیم
اعضا تا حالا چند بار اومدن خونه من و میدونن خونم کجاست
با جونگ کوک از همشون بهترم حتی اگه همو نبینیم یکسر داریم پای گوشی گیم بازی میکنیم و حرف میزنیم و میخندیم
حتی فکرشم نمیکردم یه روز اینقدر با کوک و اعضا صمیمی شم ولی همش به لطف و بخاطر جیمین اوپا دوست داشتنیم هست
تازه رسیده بودم خونه خسته بودم نشستم رو مبل و چرت میزدم
که یهو صدای در اومد
رفتم سمت در
در رو باز کردم با دیدن اون فرد حالم بد شد و یاد عذاب هایی که از دستش کشیدم افتادم ولی سعی کردم خودم رو خوب نشون بدم
ا/ت: یوجین تو اینجا چیکار میکنی دوباره اومدی کره بیا تو
یوجین اومد تو رفتیم نشستیم دو تا لیوان قهوه اوردم و نشستم کنارش
ا/ت: برای چی اومدی
یوجین: اومدم تو رو ببینم
ا/ت: من؟
یوجین: آره. تو.
ا/ت: خب برای چی این همه راه اومدی کره اگه چیزی میخواستی بهم بگی زنگ میزدی نه اینکه بیای اینجا
یوجین: نمیشد باید رو در رو بهت میگفتم
ا/ت: خب چیه
جیمین ویو
با کوک بودم تصمیم گرفتیم بریم خونه ا/ت
رسیدیم دم در خونش
رمز درشو زدم و وارد خونه شدم
با دیدن کسی که پیش ا/ت بود روانم بهم ریخت (جیمین میدونه یوجین ا/ت رو چیکار کرده)
یوجین: اومدم تو رو ببینم
ا/ت: من؟
یوجین: آره. تو.
ا/ت: خب برای چی این همه راه اومدی کره اگه میخواستی چیزی بهم بگی باید زنگ میزدی نه اینکه بیای اینجا
یوجین: نمیشد باید رو در رو بهت میگفتم
ا/ت: خب چیه
یوجین:......
میدونستم چی میخواد بهش بگه دلم میخواست میرفتم اونجا میفتادم به جونش اینقدر میزدمش که بمیره
کوک اومد سمتم
کوک: این پسره کیه *آروم
جیمین: پسری که ا/ت قبلا عاشقش بوده ولی ازش ضربه خورده
کوک: اوه
یوجین:....
ادامه توی پارت بعد.....
_____________________________________________________
یک ماه بعد
ا/ت ویو
الان یک ماه میگذره
اعضا رو خیلی دیدم و باهاشون جور شدم
قبلا خیلی باهاشون راحت نبودم ولی الان دیگه باهم میگیم و میخندیم
اعضا تا حالا چند بار اومدن خونه من و میدونن خونم کجاست
با جونگ کوک از همشون بهترم حتی اگه همو نبینیم یکسر داریم پای گوشی گیم بازی میکنیم و حرف میزنیم و میخندیم
حتی فکرشم نمیکردم یه روز اینقدر با کوک و اعضا صمیمی شم ولی همش به لطف و بخاطر جیمین اوپا دوست داشتنیم هست
تازه رسیده بودم خونه خسته بودم نشستم رو مبل و چرت میزدم
که یهو صدای در اومد
رفتم سمت در
در رو باز کردم با دیدن اون فرد حالم بد شد و یاد عذاب هایی که از دستش کشیدم افتادم ولی سعی کردم خودم رو خوب نشون بدم
ا/ت: یوجین تو اینجا چیکار میکنی دوباره اومدی کره بیا تو
یوجین اومد تو رفتیم نشستیم دو تا لیوان قهوه اوردم و نشستم کنارش
ا/ت: برای چی اومدی
یوجین: اومدم تو رو ببینم
ا/ت: من؟
یوجین: آره. تو.
ا/ت: خب برای چی این همه راه اومدی کره اگه چیزی میخواستی بهم بگی زنگ میزدی نه اینکه بیای اینجا
یوجین: نمیشد باید رو در رو بهت میگفتم
ا/ت: خب چیه
جیمین ویو
با کوک بودم تصمیم گرفتیم بریم خونه ا/ت
رسیدیم دم در خونش
رمز درشو زدم و وارد خونه شدم
با دیدن کسی که پیش ا/ت بود روانم بهم ریخت (جیمین میدونه یوجین ا/ت رو چیکار کرده)
یوجین: اومدم تو رو ببینم
ا/ت: من؟
یوجین: آره. تو.
ا/ت: خب برای چی این همه راه اومدی کره اگه میخواستی چیزی بهم بگی باید زنگ میزدی نه اینکه بیای اینجا
یوجین: نمیشد باید رو در رو بهت میگفتم
ا/ت: خب چیه
یوجین:......
میدونستم چی میخواد بهش بگه دلم میخواست میرفتم اونجا میفتادم به جونش اینقدر میزدمش که بمیره
کوک اومد سمتم
کوک: این پسره کیه *آروم
جیمین: پسری که ا/ت قبلا عاشقش بوده ولی ازش ضربه خورده
کوک: اوه
یوجین:....
ادامه توی پارت بعد.....
_____________________________________________________
۱۳.۰k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.