مافیایه بد (p2)

پارت ۲
////////////////
در رو باز کرد برام که یکی صدام کرد
-خانم پارک ا/ت؟
+بله
-حرکت کن(به راننده گفت)
رسیدیم خونه البته خونه نبود قصر بود دهنم باز مونده بود ولی خودم رو کنترل کردم
-راه بیوفت(عصبی)
وا این چشه(توی دلش)
+چشم
رفتم تو
-اجوما اجوما
اجوما:بله پسرم
-بیا این رو ببر و قوانین رو بهش بگو و لباس خدمتکار بهش بده تا شب مهمون ماعه
+ولی من ساعت ۱۲ باید برم سرکار
-به من چه هر وقت کامل خونه رو تمیز کردی میری
+چی؟(داد)
که سوزشی روی گونم حس کردم و سرم کامل کج شد
-خفه شو اجوما اینو ببر
اجوما:چشم
با اجوما رفتیم توی اتاق
اجوما:خب عزیزم اسمت چیه؟
+ا/ت
اجوما:خب ببین اون اقاعه اسمش کیم تهیونگ هست ولی تو بهش میگی ارباب بهتره عصبیش نکنی چون میکشتت با کسی هم شوخی نداره تا الان ۵ خدمتکار رو کشته از گرد و خاک هم بدش میاد برای همین باید همه جا تمیز باشه برو ارایشت هم پاک کن اینجا خدمتکارا حق ندارن ارایش کنن
+اما…
اجوما:اگه زندگیت رو دوس داری اما و ولی و چرا نیار
+چشم