( من عاشق یک روانی شدم ) پارت ۱۸
تهیونگ : همین الان برید ازدواج کنید 😀
محیا : جیمین نظرت چیه ؟
جیمین : باشه هیی 🙃
من : داوش جیمین اخم نکن باو قراره داماد بشی😆
محیا : جیمین مث اینکه خوشحال نیستی ؟😨
جیمین : نه خوشحالم شناسنامهت رو بردار بریم
تهیونگ : جیمین تو بیا کت و شلوار منو بپوش تینا توهم لباس عروست رو بده به محیا خودت هم یه لباس کوتاه و تنگ بپوش😆
محیا : نمیخواد این همه زرق و برق واس چیه همین جوری یه بله میگیم میام😒
من : دلمو نشکون 🥺Mahi❤️🩹
محیا : باشه عزیزم
( حاضر شدیم و عروس رو حاضر کردم و رفتیم به محضر )
عاقد : خانم محیا مولا اُغلو آیا بنده وکیلم شمارو به عقد آقای پارک جیمین دربیارم؟
محیا : بله
عاقد : آقای پارک جیمین آیا بنده وکیلم که شمارو به عقد خانم محیا مولا اُغلو دربیارم ؟
جیمین : بله 🙂💔
عاقد : شاهد ها خانم کیم تینا و آقای کیم تهیونگ آیا بنده وکیلم ؟
( ما داد زدیم بلهههههههه )
( تهیونگ دستش رو گذاشت رو شونهم و و منم دستش رو انداختم و نذاشتم بهم دست بزنه )
عاقد : با اختیاری که به من داده شده شما رو زن و شوهر اعلام میکنم
محیا : جیمین نظرت چیه ؟
جیمین : باشه هیی 🙃
من : داوش جیمین اخم نکن باو قراره داماد بشی😆
محیا : جیمین مث اینکه خوشحال نیستی ؟😨
جیمین : نه خوشحالم شناسنامهت رو بردار بریم
تهیونگ : جیمین تو بیا کت و شلوار منو بپوش تینا توهم لباس عروست رو بده به محیا خودت هم یه لباس کوتاه و تنگ بپوش😆
محیا : نمیخواد این همه زرق و برق واس چیه همین جوری یه بله میگیم میام😒
من : دلمو نشکون 🥺Mahi❤️🩹
محیا : باشه عزیزم
( حاضر شدیم و عروس رو حاضر کردم و رفتیم به محضر )
عاقد : خانم محیا مولا اُغلو آیا بنده وکیلم شمارو به عقد آقای پارک جیمین دربیارم؟
محیا : بله
عاقد : آقای پارک جیمین آیا بنده وکیلم که شمارو به عقد خانم محیا مولا اُغلو دربیارم ؟
جیمین : بله 🙂💔
عاقد : شاهد ها خانم کیم تینا و آقای کیم تهیونگ آیا بنده وکیلم ؟
( ما داد زدیم بلهههههههه )
( تهیونگ دستش رو گذاشت رو شونهم و و منم دستش رو انداختم و نذاشتم بهم دست بزنه )
عاقد : با اختیاری که به من داده شده شما رو زن و شوهر اعلام میکنم
۹.۷k
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.