Part [1]
Part [1]
جذابیتش دختر کش بود و پسری بود که همه بهش احترام میذاشتن.
پدرش کله گنده و خب... فاسد بود.
هیچکدوم از استاد ها بهش چیزی نمیگفتن.
شبیه پدرش بود،چهرش،هیکلش،تن صداش و چشماش.
همه بهش میگفتن شبیه پدرتی اما اون ویژگی های متفاوت داشت.
یک: مثل پدرش عوضی نبود.
دو: نسبت ب بزرگتر هاش احترام قائل بود.
سه: ب اعتماد کسی خیانت نمیکرد.
چهار: از پولدار بودن و کله گنده بودن پدرش سو استفاده نمیکرد.
پنج: از پول هاش واسه رشوه استفاده نمیکرد.
و دوم جانگ هوسوک.
اونم پدری مثل یونگی داشت،ب علاوه مادری مهربون داشت.
توی بچگی هیچ محبتی مستقیمی از طرف خانوادش دریافت نکرده و توی کانون گرم خانواده نبوده.
اون شباهت های اخللاقی مادرش و اندام پدرش رو داشت.
از موضوع ک ب پدرش شباهت داره متنفر بود،چون از نظر پدر اون عوضی ترین ادم دنیا بود.
ولی امید زیادی ب زندگیش داشت.
اون دلش می خواست اطرافیانش حتی پدرش شاد باشن،و این موضوع برای یونگی صد برابر صدق میشد.
اون همیشه در هر شرایطی مراقب یونگی بود و همیشه میخدونتش.
یونگی لقب MY HOPE رو بهش داده بود و به معنی امید من هست.
اما این دلیل نمیشد ک همیشه شاد باشه اون وقتی با یونگی تنها می شد،یه آدم شکسته و افسرده میشد ک هیچ امیدی نداره.
هوسوک به یونگی با تمام وجود اعتماد داشت و تمام خاطرا خوبش با یونگی بود.
یونگی هم همین طور بود،اون هم تمام خاطرات خوبش ب وجود هوسوک ختم میشد.
اون دونفر یک روح بودن در دو بدن.
بدون یونگی دیگ هوسوکی وجود نداشت و بدون هوسوک یونگی وجود نداشت.
اون ها همیشه همدیگرو کامل میکردن.
شروع داستان ما از جایی ک...
جذابیتش دختر کش بود و پسری بود که همه بهش احترام میذاشتن.
پدرش کله گنده و خب... فاسد بود.
هیچکدوم از استاد ها بهش چیزی نمیگفتن.
شبیه پدرش بود،چهرش،هیکلش،تن صداش و چشماش.
همه بهش میگفتن شبیه پدرتی اما اون ویژگی های متفاوت داشت.
یک: مثل پدرش عوضی نبود.
دو: نسبت ب بزرگتر هاش احترام قائل بود.
سه: ب اعتماد کسی خیانت نمیکرد.
چهار: از پولدار بودن و کله گنده بودن پدرش سو استفاده نمیکرد.
پنج: از پول هاش واسه رشوه استفاده نمیکرد.
و دوم جانگ هوسوک.
اونم پدری مثل یونگی داشت،ب علاوه مادری مهربون داشت.
توی بچگی هیچ محبتی مستقیمی از طرف خانوادش دریافت نکرده و توی کانون گرم خانواده نبوده.
اون شباهت های اخللاقی مادرش و اندام پدرش رو داشت.
از موضوع ک ب پدرش شباهت داره متنفر بود،چون از نظر پدر اون عوضی ترین ادم دنیا بود.
ولی امید زیادی ب زندگیش داشت.
اون دلش می خواست اطرافیانش حتی پدرش شاد باشن،و این موضوع برای یونگی صد برابر صدق میشد.
اون همیشه در هر شرایطی مراقب یونگی بود و همیشه میخدونتش.
یونگی لقب MY HOPE رو بهش داده بود و به معنی امید من هست.
اما این دلیل نمیشد ک همیشه شاد باشه اون وقتی با یونگی تنها می شد،یه آدم شکسته و افسرده میشد ک هیچ امیدی نداره.
هوسوک به یونگی با تمام وجود اعتماد داشت و تمام خاطرا خوبش با یونگی بود.
یونگی هم همین طور بود،اون هم تمام خاطرات خوبش ب وجود هوسوک ختم میشد.
اون دونفر یک روح بودن در دو بدن.
بدون یونگی دیگ هوسوکی وجود نداشت و بدون هوسوک یونگی وجود نداشت.
اون ها همیشه همدیگرو کامل میکردن.
شروع داستان ما از جایی ک...
۲.۸k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.