♡pt: ³ ♡bad boy
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت ویو:
بعد چند دقیقه با صدای راننده سرم رو از روی شیشه پنجره بلند کردم
راننده: خانم رسیدیم
ا/ت: خیلی ممنون «روبه سوهو» سوهو پیاده شو
سوهو:.....
ا/ت: سوهو «3بار تکرار کرد» سوهو«با داد»
سوهو: ه... ها
ا/ت: 10باره صدات زدم چرا نمیشنویی
سوهو: اها ببخشید فکرم جایی بود بریم
ا/ت: ب... باش
ا/ت ویو:
درو باز کردم و پیاده شدم که سوهو هم پیاده شد
خیلی جمعو جور نبود این چشه نکنه اتفاقی واسش
افتاده خیلی تو فکر بود نزدیک بود بیوفته سری رفتم و دستش رو گرفتم
ا/ت: ا.. آ چیکار میکنی سوهو چته؟
سوهو: خودمم نمیدونم ا/ت اینجا حرف نزنیم بریم خونه حرف میزنیم
ا/ت: باش بریم
ا/ت ویو:
دستش رو تو دستم قفل کردم گفتم:
ا/ت: قول بده که خوب باشی
سوهو:«قول انگشتی» قول میدم
ا/ت: بزن بریم راستی گیم میزنی
سوهو: اهوم چه جورم پابجی
ا/ت: عالیه بازی مورد علاقمه ولی یکم بازی کنیم و بعد درس بخونیم و بعد بخوابیم چونکه فردا اوردو داریم
سوهو: چشم قربان
ا/ت ویو:
سوهو حالش خوب نبود پس منم سعی کردم خوشحالش کنم به سمت در عمارت رفتم و رفتیم داخل تا رفتیم سوهو رو مبل ولو شد
منم رفتم از پله ها بالا و وارد اتاق شدم رفتم که دوش بگیرم رفتم داخل حموم و یه دوش 15دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون و لباسم رو پوشیدم پوشیدم با موهای خیس و حوله دور گردنم رفتم پایین که سوهو خواب بود منم کرم درونم فعال شد با موهای خیس به صورتش زدم که با حالت شوکه بیدار شد
سوهو:... ای خدا سکته کردم ا/ت چیکار میکنی
ا/ت: مگه من بهت اجازه دادم بخوابی
سوهو: که منو بیدار میکنی ها
ا/ت: حیح تهدید میکنی
سوهو ویو:
انداختمش رو مبل و روش خیمه زدم شوکه بود
حوله رو گرفتم و شروع کردم خشک کردن موهاش
که خندش گرفته بود این خنده دلنشین باعث میشد غم هام یادم بره
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایت فراموش نشه 💜✨
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت ویو:
بعد چند دقیقه با صدای راننده سرم رو از روی شیشه پنجره بلند کردم
راننده: خانم رسیدیم
ا/ت: خیلی ممنون «روبه سوهو» سوهو پیاده شو
سوهو:.....
ا/ت: سوهو «3بار تکرار کرد» سوهو«با داد»
سوهو: ه... ها
ا/ت: 10باره صدات زدم چرا نمیشنویی
سوهو: اها ببخشید فکرم جایی بود بریم
ا/ت: ب... باش
ا/ت ویو:
درو باز کردم و پیاده شدم که سوهو هم پیاده شد
خیلی جمعو جور نبود این چشه نکنه اتفاقی واسش
افتاده خیلی تو فکر بود نزدیک بود بیوفته سری رفتم و دستش رو گرفتم
ا/ت: ا.. آ چیکار میکنی سوهو چته؟
سوهو: خودمم نمیدونم ا/ت اینجا حرف نزنیم بریم خونه حرف میزنیم
ا/ت: باش بریم
ا/ت ویو:
دستش رو تو دستم قفل کردم گفتم:
ا/ت: قول بده که خوب باشی
سوهو:«قول انگشتی» قول میدم
ا/ت: بزن بریم راستی گیم میزنی
سوهو: اهوم چه جورم پابجی
ا/ت: عالیه بازی مورد علاقمه ولی یکم بازی کنیم و بعد درس بخونیم و بعد بخوابیم چونکه فردا اوردو داریم
سوهو: چشم قربان
ا/ت ویو:
سوهو حالش خوب نبود پس منم سعی کردم خوشحالش کنم به سمت در عمارت رفتم و رفتیم داخل تا رفتیم سوهو رو مبل ولو شد
منم رفتم از پله ها بالا و وارد اتاق شدم رفتم که دوش بگیرم رفتم داخل حموم و یه دوش 15دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون و لباسم رو پوشیدم پوشیدم با موهای خیس و حوله دور گردنم رفتم پایین که سوهو خواب بود منم کرم درونم فعال شد با موهای خیس به صورتش زدم که با حالت شوکه بیدار شد
سوهو:... ای خدا سکته کردم ا/ت چیکار میکنی
ا/ت: مگه من بهت اجازه دادم بخوابی
سوهو: که منو بیدار میکنی ها
ا/ت: حیح تهدید میکنی
سوهو ویو:
انداختمش رو مبل و روش خیمه زدم شوکه بود
حوله رو گرفتم و شروع کردم خشک کردن موهاش
که خندش گرفته بود این خنده دلنشین باعث میشد غم هام یادم بره
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایت فراموش نشه 💜✨
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۳۶.۴k
۰۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.