۱۷
چیکار داشتم میکردم ؟ دستانم رو از در گردنش ول میکنم .
و به پایین خیره میشوم .
با دستش محکم چونه ام رو میگیرد و بالا آورد . محکم و با خشونت به سمت لب هام هجوم آورد .
اون داشت من .... من رو میبوسید ؟ چرا من هیچ کاری نمی کنم ؟
محکم و خشن میبوسید . انگار تشنه بود . محکم به سینه اش ضربه میزنم تا ازم جدا شود . لحضه ای ازم جدا میشود .
نفس عمیقی میکشم . نگاهی به صورتش میکنم . گونه هایش خیس بود !. داشت گریه میکرد ؟
- لطفاً خودت رو ازم نگیر ، من عاجزانه محتاجتم !.
چی ؟ اون الان چی گفت ؟
یعنی کسی میتونه من رو دوست داشته باشه ؟ نه اون الان مسته .
قبل از اینکه واکنشی نشان بدهم ، دستش رو گذاشت پشت گردنم و دوباره شروع به بوسیدن کرد .
حس عجیبی داشت . تا حالا شخصی رو نبوسیده بودم !
ازم جدا شد . تلو تلو میخورد . داشت می افتد . رفتم سمتش و گرفتمش . اوه پسر مگه چقدر نوشیدنی خوردی ؟
دستش را دور گردنم می اندازم تا بتونم نگهش دارم . کمی برای شونه هام سنگین بود ، اما میدونستم تحمل کنم .
باید زود میبردمش خونه . این مهمونی واقعا کاری بود ؟ اینا که فقط داشتن مست میکردند .
سوییچ ماشینم رو از توی جیبم در آوردم . مطمئنا با راننده اومده بود . در عقب ماشین رو باز میکنم و با کمی زور و سختی درون ماشین میگذارمش .
نفس عمیقی میکشم و عرق روی پیشونی ام رو پاک میکنم . با این حجم از اتفاقات عجیب مستی از سرم پریده بود ، اما هنوز سردرد حاصل از نوشیدنی و کم خوابی به همراهم بود .
خونه اش رو بلد بودم ، حتی کلید یدک هم بهم داده بود .
سوار ماشین میشوم و شروع به رانندگی میکنم .
قشنگام حمایت یادتون نره ها 💜🥺✨
اسلاید دوم هم لباس ماری برای مهمونی هست ، یادم رفته بود بزارمش 😅
میخوام برای این پارت شرایط بزارم 🤗
۶ لایک 💜
۵ کامنت ✨
و به پایین خیره میشوم .
با دستش محکم چونه ام رو میگیرد و بالا آورد . محکم و با خشونت به سمت لب هام هجوم آورد .
اون داشت من .... من رو میبوسید ؟ چرا من هیچ کاری نمی کنم ؟
محکم و خشن میبوسید . انگار تشنه بود . محکم به سینه اش ضربه میزنم تا ازم جدا شود . لحضه ای ازم جدا میشود .
نفس عمیقی میکشم . نگاهی به صورتش میکنم . گونه هایش خیس بود !. داشت گریه میکرد ؟
- لطفاً خودت رو ازم نگیر ، من عاجزانه محتاجتم !.
چی ؟ اون الان چی گفت ؟
یعنی کسی میتونه من رو دوست داشته باشه ؟ نه اون الان مسته .
قبل از اینکه واکنشی نشان بدهم ، دستش رو گذاشت پشت گردنم و دوباره شروع به بوسیدن کرد .
حس عجیبی داشت . تا حالا شخصی رو نبوسیده بودم !
ازم جدا شد . تلو تلو میخورد . داشت می افتد . رفتم سمتش و گرفتمش . اوه پسر مگه چقدر نوشیدنی خوردی ؟
دستش را دور گردنم می اندازم تا بتونم نگهش دارم . کمی برای شونه هام سنگین بود ، اما میدونستم تحمل کنم .
باید زود میبردمش خونه . این مهمونی واقعا کاری بود ؟ اینا که فقط داشتن مست میکردند .
سوییچ ماشینم رو از توی جیبم در آوردم . مطمئنا با راننده اومده بود . در عقب ماشین رو باز میکنم و با کمی زور و سختی درون ماشین میگذارمش .
نفس عمیقی میکشم و عرق روی پیشونی ام رو پاک میکنم . با این حجم از اتفاقات عجیب مستی از سرم پریده بود ، اما هنوز سردرد حاصل از نوشیدنی و کم خوابی به همراهم بود .
خونه اش رو بلد بودم ، حتی کلید یدک هم بهم داده بود .
سوار ماشین میشوم و شروع به رانندگی میکنم .
قشنگام حمایت یادتون نره ها 💜🥺✨
اسلاید دوم هم لباس ماری برای مهمونی هست ، یادم رفته بود بزارمش 😅
میخوام برای این پارت شرایط بزارم 🤗
۶ لایک 💜
۵ کامنت ✨
۳.۵k
۰۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.