part 4
ا.تخندید و گفت: همون جایی که بهت گفتم زودی بیااااا
و گوشی رو قطع میکنه
جیهوپ یه لحظه مکث کردو یادش اومد .و سریع کتشو
برداشت و به منشی لی گفت امروز زود تر میرم و با سرعت زیاد به طرف پارکینگ رفت و خودشو رسوند به اون بار
که دید دوتا مرد دارن ا.ت رو اذیت میکنن عصبی شد سریع رفت طرف میز ا.ت که ا.ت داد زو گفت :اووو جیهوپااااا اومدی ؟(نه رفت😑)
اون دوتا مرد روشونو برگردوندن با صورت عصبی جی هوپ مقابله شدن پا به فرار گذاشتن
بعد از رفتن مرد ها جی هوپ کنار ا.ت وایساد و گفت :ات بیا بریم خونه
ا.ت:میشه بشینی من یه چیزی بهت بگم ؟
چیهوپ نشست کنار ا.ت که ات با بغض گفت :جی هوپ من دوست دارم ولی نمیتونم باهات باشم حتی اگه تو قبول نکنی و یه اشک از چشم های ا.ت اومد پایین که جیهوپ اشک ات رو از روی صورتش پاک کردو گفت:منظورت چیه خوب منم دوست دارم میتونیم باهم باشیم
که ا.ت کامل زد زیر گریه و گفت : من نمیتونم ..حق حق..من نمیتونم من ۶ماه بیشتر نمیتونم مهمون این دنیا باشم میفهمی؟....حق حق
بعد از این حرف ا.ت جیهوپ یه جوری بود که انگار دنیا رو رو سرش خراب کردن با اشکایی که توی چشماش جمع شده بودن گفت :من نمفهمم ا.ت یعنی چی ۶ ماه بیشتر مهمون اینجا نیستی هاا یعنی چی؟
که ا.ت سرش رو انداخت پایین و گفت :من یه تومار مغزی دارم.......حق خوب اگه عمل نکنم ۶ ماه بیشتر ....حق حق زنده نیستم و زنده موندم توی عمل.... پنجاه ... درصد بیشتر نیست ات که همنجور توی بغل هوپی گریه میکرد از شدت مستی خواب رفت
جی هوپ توی شوک بود که صدای گوشی ا.ت در میاد نگاش میفته به گوشی ا.ت و میبینه نوشته
Mi morfina
(هانارو اینجوری سیو کرده ) و یه نگاهی به ا.ت میکنه و میبینه نمیتونه بیدارش کنه با خودش میگه من که کلید های خونشو ندارم بخوام ببرمش شاید کسی که داره بهش زنگ میزنه داشته باشه
جواب میده و هانا : ا.ت سلام خوبی میگم من کیفمو توی ماشین تو جا گذاشتم؟
که جی هوپ با صدای گرفته میگه:عام ببخشید شما ا.ت رو میشناسید ؟
که هانا با تعجب میپرسه:بله من دوست صمیمیشم شما؟
جی هوپ:من رئیسشم ...ا.ت مست کرده و خوابه شما کلید خونشو دارید؟میتونید بیاید در خونه ی ا.ت؟
که هانا میگه :بله الان خودمومیرسونم
جیهوپ :ممنون
بعد از اینکه جی هوپ تلفن رو قطع میکنه پول بار رو حساب میکنه و وسایل ا.ت رو برمیداره و ا.ت رو براید استایل بغل میکنه و میزارتش داخل ماشین و به طرف خونه ا.ت حرکت میکنه وقتی که رسید هانا رو میبینه
هانا با نگرانی به طرف ماشین میاد و به جی هوپ سلام میکنه
جی هوپ هم جواب میده و ا.ت رو دوباره براید استایل بغل میکنه و رو به هانا میگه :میشه وسایلش رو بیارید
هانا:ااا....بله ....
♡♡♡♡♡♡♡♡♡
لایک ؟؟
و گوشی رو قطع میکنه
جیهوپ یه لحظه مکث کردو یادش اومد .و سریع کتشو
برداشت و به منشی لی گفت امروز زود تر میرم و با سرعت زیاد به طرف پارکینگ رفت و خودشو رسوند به اون بار
که دید دوتا مرد دارن ا.ت رو اذیت میکنن عصبی شد سریع رفت طرف میز ا.ت که ا.ت داد زو گفت :اووو جیهوپااااا اومدی ؟(نه رفت😑)
اون دوتا مرد روشونو برگردوندن با صورت عصبی جی هوپ مقابله شدن پا به فرار گذاشتن
بعد از رفتن مرد ها جی هوپ کنار ا.ت وایساد و گفت :ات بیا بریم خونه
ا.ت:میشه بشینی من یه چیزی بهت بگم ؟
چیهوپ نشست کنار ا.ت که ات با بغض گفت :جی هوپ من دوست دارم ولی نمیتونم باهات باشم حتی اگه تو قبول نکنی و یه اشک از چشم های ا.ت اومد پایین که جیهوپ اشک ات رو از روی صورتش پاک کردو گفت:منظورت چیه خوب منم دوست دارم میتونیم باهم باشیم
که ا.ت کامل زد زیر گریه و گفت : من نمیتونم ..حق حق..من نمیتونم من ۶ماه بیشتر نمیتونم مهمون این دنیا باشم میفهمی؟....حق حق
بعد از این حرف ا.ت جیهوپ یه جوری بود که انگار دنیا رو رو سرش خراب کردن با اشکایی که توی چشماش جمع شده بودن گفت :من نمفهمم ا.ت یعنی چی ۶ ماه بیشتر مهمون اینجا نیستی هاا یعنی چی؟
که ا.ت سرش رو انداخت پایین و گفت :من یه تومار مغزی دارم.......حق خوب اگه عمل نکنم ۶ ماه بیشتر ....حق حق زنده نیستم و زنده موندم توی عمل.... پنجاه ... درصد بیشتر نیست ات که همنجور توی بغل هوپی گریه میکرد از شدت مستی خواب رفت
جی هوپ توی شوک بود که صدای گوشی ا.ت در میاد نگاش میفته به گوشی ا.ت و میبینه نوشته
Mi morfina
(هانارو اینجوری سیو کرده ) و یه نگاهی به ا.ت میکنه و میبینه نمیتونه بیدارش کنه با خودش میگه من که کلید های خونشو ندارم بخوام ببرمش شاید کسی که داره بهش زنگ میزنه داشته باشه
جواب میده و هانا : ا.ت سلام خوبی میگم من کیفمو توی ماشین تو جا گذاشتم؟
که جی هوپ با صدای گرفته میگه:عام ببخشید شما ا.ت رو میشناسید ؟
که هانا با تعجب میپرسه:بله من دوست صمیمیشم شما؟
جی هوپ:من رئیسشم ...ا.ت مست کرده و خوابه شما کلید خونشو دارید؟میتونید بیاید در خونه ی ا.ت؟
که هانا میگه :بله الان خودمومیرسونم
جیهوپ :ممنون
بعد از اینکه جی هوپ تلفن رو قطع میکنه پول بار رو حساب میکنه و وسایل ا.ت رو برمیداره و ا.ت رو براید استایل بغل میکنه و میزارتش داخل ماشین و به طرف خونه ا.ت حرکت میکنه وقتی که رسید هانا رو میبینه
هانا با نگرانی به طرف ماشین میاد و به جی هوپ سلام میکنه
جی هوپ هم جواب میده و ا.ت رو دوباره براید استایل بغل میکنه و رو به هانا میگه :میشه وسایلش رو بیارید
هانا:ااا....بله ....
♡♡♡♡♡♡♡♡♡
لایک ؟؟
۷.۸k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.