فیک :: ران
#هیچوقت_عاشقت_نبودم
#I_was_never_in_love_with_you
~Part 6
ویو یوریکو
به پیام دوستش میکی جواب میده .. گوشی رو میزاره کنار اول میره یچیزی میخوره و میره یکم استراحت میکنه .. بعدش میره یه دوش چند مینی میگیره میاد بیرون موهاشو خشک میکنه لباسشو میپوشه(اسلاید۲) یه آرایش لایت میکنه به ساعت نگاه میکنه ساعت 18:15 بود شارژر و گوشی و کیفشو بر میداره به خودش تو آینه یه نگاهی میندازه و از خونه میزنه بیرون بعد چند دقیقه میرسه سر خیابون و منتظر میمونه که یه ماشین جلوش نگه میداره
میکی: اووو.. ببین چه خوشگل شده.. سوار شو بریم
یوریکو : حیح ..باشه * سوار میشه و حرکت میکنن بعد تقریبا یک ساعت میرسن به مکان مورد نظرشون.. *
یوریکو:'میکی و دوست پسرش رفتیم داخل ساختمون .. اما اینجا یه پارتی ساده نبود ، به در و دیوار نگاهی انداختم.. شتت اینجا باره.. من نباید اینجا باشم از طرفی هم نمیتونم تنهایی برگردم خونه.. ' *یوریکو میره یه گوشه میزی که میکی و بقیه رفقاش اونجا بودن میشینه و هیچی نمیگه * ( دوستان اینم اضافه کنم که ران و ریندو و سانزو هم توی بار هستن ) * موقع رقص میشه و میکی یوریکو رو بزور میبره رو استیج تا برقصه *
ویو ران و ریندو و سانزو
سانزو : هی .. ریندو
ریندو : چیه؟
سانزو: اون دختره رو ببین
ریندو: کدوم دختر .. این همه اینجا دختره
سانزو : همون دختره که یه لباس بلند و حنایی رنگ پوشیده
ریندو: آها .. دیدم
سانزو : بیا بریم بهش پیشنهاد بدیم ببینیم با کدوممون میرقصه..
*سانزو و ریندو با جنتلمنی بیش از اندازه میرن جلو به یوریکو پیشنهاد میدن .. یوریکو هم قبول میکنه و به طرز عجیبی با هردوشون میرقصه*
سانزو : خب .. لیتل گرل میای سر میز ما ؟
یوریکو: *قرمز میشه* خب .. آخه
ریندو: اگه نگران کیفتی.. بیا من برات آوردمش
یوریکو: ممنون.. *میره پیششون*
سانزو : خب لیتل گرل اسمت چیه؟
یوریکو: یوریکو..
ریندو: اسمت مثل خودت قشنگه (مخ زنی ریندو.. خون مماخ)
یوریکو : ممنون *قرمز میشه*...
ویو ا.ت
برگشتم خونه دیدم یوریکو نیست..
مامان یوریکو کجاست؟
م.ت: گفته بود میره مهمونی دوستش ولی هنوز برنگشته..
ا.ت: بهش زنگ زدی؟
م.ت: آره ولی جواب نمیده.. نگرانشم
ا.ت : لعنتی (تودلش) نگران نباش مامان میرم پیداش میکنم
م.ت: باشه منتظرتم..
*ا.ت با ماشین به سرعت میره اداره به یکی از کارمندا میگه*
ا.ت : سریع رد این شماره رو بزن..
*ا.ت مکانی که یوریکو هست رو پیدا میکنه و با سرعت به اونجا میره .. وارد بار میشه و دنبال یوریکو میگرده که صداشو میشنوه *
یوریکو: نه سان.. *میاد پیش ا.ت*
ا.ت : یوریکو تو اینجا چیکار میکنی؟ .. ولش کن بیا سریع بریم
*ا.ت و یوریکو داشتن به طرف در میرفتن که....
میشه لایک و کامنت بزاری خوشحال شم؟
#سناریو #سناریو_انیمه #فیکشن_انیمه #وانشات_انیمه #ران #ران_هایتانی
#I_was_never_in_love_with_you
~Part 6
ویو یوریکو
به پیام دوستش میکی جواب میده .. گوشی رو میزاره کنار اول میره یچیزی میخوره و میره یکم استراحت میکنه .. بعدش میره یه دوش چند مینی میگیره میاد بیرون موهاشو خشک میکنه لباسشو میپوشه(اسلاید۲) یه آرایش لایت میکنه به ساعت نگاه میکنه ساعت 18:15 بود شارژر و گوشی و کیفشو بر میداره به خودش تو آینه یه نگاهی میندازه و از خونه میزنه بیرون بعد چند دقیقه میرسه سر خیابون و منتظر میمونه که یه ماشین جلوش نگه میداره
میکی: اووو.. ببین چه خوشگل شده.. سوار شو بریم
یوریکو : حیح ..باشه * سوار میشه و حرکت میکنن بعد تقریبا یک ساعت میرسن به مکان مورد نظرشون.. *
یوریکو:'میکی و دوست پسرش رفتیم داخل ساختمون .. اما اینجا یه پارتی ساده نبود ، به در و دیوار نگاهی انداختم.. شتت اینجا باره.. من نباید اینجا باشم از طرفی هم نمیتونم تنهایی برگردم خونه.. ' *یوریکو میره یه گوشه میزی که میکی و بقیه رفقاش اونجا بودن میشینه و هیچی نمیگه * ( دوستان اینم اضافه کنم که ران و ریندو و سانزو هم توی بار هستن ) * موقع رقص میشه و میکی یوریکو رو بزور میبره رو استیج تا برقصه *
ویو ران و ریندو و سانزو
سانزو : هی .. ریندو
ریندو : چیه؟
سانزو: اون دختره رو ببین
ریندو: کدوم دختر .. این همه اینجا دختره
سانزو : همون دختره که یه لباس بلند و حنایی رنگ پوشیده
ریندو: آها .. دیدم
سانزو : بیا بریم بهش پیشنهاد بدیم ببینیم با کدوممون میرقصه..
*سانزو و ریندو با جنتلمنی بیش از اندازه میرن جلو به یوریکو پیشنهاد میدن .. یوریکو هم قبول میکنه و به طرز عجیبی با هردوشون میرقصه*
سانزو : خب .. لیتل گرل میای سر میز ما ؟
یوریکو: *قرمز میشه* خب .. آخه
ریندو: اگه نگران کیفتی.. بیا من برات آوردمش
یوریکو: ممنون.. *میره پیششون*
سانزو : خب لیتل گرل اسمت چیه؟
یوریکو: یوریکو..
ریندو: اسمت مثل خودت قشنگه (مخ زنی ریندو.. خون مماخ)
یوریکو : ممنون *قرمز میشه*...
ویو ا.ت
برگشتم خونه دیدم یوریکو نیست..
مامان یوریکو کجاست؟
م.ت: گفته بود میره مهمونی دوستش ولی هنوز برنگشته..
ا.ت: بهش زنگ زدی؟
م.ت: آره ولی جواب نمیده.. نگرانشم
ا.ت : لعنتی (تودلش) نگران نباش مامان میرم پیداش میکنم
م.ت: باشه منتظرتم..
*ا.ت با ماشین به سرعت میره اداره به یکی از کارمندا میگه*
ا.ت : سریع رد این شماره رو بزن..
*ا.ت مکانی که یوریکو هست رو پیدا میکنه و با سرعت به اونجا میره .. وارد بار میشه و دنبال یوریکو میگرده که صداشو میشنوه *
یوریکو: نه سان.. *میاد پیش ا.ت*
ا.ت : یوریکو تو اینجا چیکار میکنی؟ .. ولش کن بیا سریع بریم
*ا.ت و یوریکو داشتن به طرف در میرفتن که....
میشه لایک و کامنت بزاری خوشحال شم؟
#سناریو #سناریو_انیمه #فیکشن_انیمه #وانشات_انیمه #ران #ران_هایتانی
۷۱۷
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.