رویای من ... پارت 9
( جینا )
این سوک ؟ اییینننن سوووک ؟ . نشستم سرشو گذاشتم رو پام
این سوک بیدار شوو این سووک
یکی کمک کنههه
( کوک ؛ جونگهی )
جونگهی: این صدای جینا نیست؟؟
کوک : اره
به سمت صدا رفتیم ای... این سوک روی زمین بود غش کرده بود
جونگهی : چیشده جینا چرا غش کرده؟
جینا : داشتیم باهم حرف میزدیم بحث عوض شد این سوک گفت بخور خوارکیتو منم گفتم تو نداری گفت نه و همینجوری پیش رفت که غش کرد ( با گریه )
کم کم بچه های مدرسه داشتن دورمون جمع میشدن و همچنان با پچ پچ کردن صحنه رو میدیدن
کوک : باید سریع ببریمش بیمارستااان
اورژانس رو خبر کنییید ( با گریه و داد )
جونگهی : من زنگ میزنم . الو؟ سلام لطفا ی اورژانس بفرستید برای مدرسه ی سون هی سریع ی بیمار داریم فک میکنیم از ضعف غش کرده
بیمارستان : بله لطفا ادرس رو بگید
( جونگهی )
اطلاعات و ادرس رو بهش دادم
جونگی : زنگ زدمم گفتن 5 دقیقه دیگه میان
کوک : 5 دقییههه خیلیی زیاااادهههه بهشوون زنننگ بزن بگو زودترر بیااان ( با داد و گریه )
جونگهی : نمیشه گفتن الان میان
( کوک )
سرمو گذاشتم رو بدن این سوک
کوک : لطفا سریعتر بیااین ( با حالت اروم و نیمه گریه )
بعد 3 دقیقه دیدیم رسیدن این سوک رو براید استایل بفلش کردم میهواستم برم سمت اورژانس که مدیر اومد
مدیر : کجا میریی؟
کوک : وقت ندارم توضیح بدم این سوک غش کرده
مدیر : چی شد که غش کرد ؟
کوک : میگم وقت ندارم توضیح بدم
مدیر : بزار حد اقل به مامان باباش زنگ بزنم
کوک : اون مامان بابا نداره ( با بغض )
( کوک )
بدون هیچ احمیتی رفتم و سوار اورژانس شدم
جینا : بزار منم باهات بیام
جونگهی : نمیشه جینا . من میرم بهت خبر میدم
سری تکون داد
...
کپی ممنوع❌
این سوک ؟ اییینننن سوووک ؟ . نشستم سرشو گذاشتم رو پام
این سوک بیدار شوو این سووک
یکی کمک کنههه
( کوک ؛ جونگهی )
جونگهی: این صدای جینا نیست؟؟
کوک : اره
به سمت صدا رفتیم ای... این سوک روی زمین بود غش کرده بود
جونگهی : چیشده جینا چرا غش کرده؟
جینا : داشتیم باهم حرف میزدیم بحث عوض شد این سوک گفت بخور خوارکیتو منم گفتم تو نداری گفت نه و همینجوری پیش رفت که غش کرد ( با گریه )
کم کم بچه های مدرسه داشتن دورمون جمع میشدن و همچنان با پچ پچ کردن صحنه رو میدیدن
کوک : باید سریع ببریمش بیمارستااان
اورژانس رو خبر کنییید ( با گریه و داد )
جونگهی : من زنگ میزنم . الو؟ سلام لطفا ی اورژانس بفرستید برای مدرسه ی سون هی سریع ی بیمار داریم فک میکنیم از ضعف غش کرده
بیمارستان : بله لطفا ادرس رو بگید
( جونگهی )
اطلاعات و ادرس رو بهش دادم
جونگی : زنگ زدمم گفتن 5 دقیقه دیگه میان
کوک : 5 دقییههه خیلیی زیاااادهههه بهشوون زنننگ بزن بگو زودترر بیااان ( با داد و گریه )
جونگهی : نمیشه گفتن الان میان
( کوک )
سرمو گذاشتم رو بدن این سوک
کوک : لطفا سریعتر بیااین ( با حالت اروم و نیمه گریه )
بعد 3 دقیقه دیدیم رسیدن این سوک رو براید استایل بفلش کردم میهواستم برم سمت اورژانس که مدیر اومد
مدیر : کجا میریی؟
کوک : وقت ندارم توضیح بدم این سوک غش کرده
مدیر : چی شد که غش کرد ؟
کوک : میگم وقت ندارم توضیح بدم
مدیر : بزار حد اقل به مامان باباش زنگ بزنم
کوک : اون مامان بابا نداره ( با بغض )
( کوک )
بدون هیچ احمیتی رفتم و سوار اورژانس شدم
جینا : بزار منم باهات بیام
جونگهی : نمیشه جینا . من میرم بهت خبر میدم
سری تکون داد
...
کپی ممنوع❌
۶.۴k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.