تک پارتی(درخواستی)
#درخواستی
#تک_پارتی
#لینو
《وقتی دارین...!》
علامت ا.ت+ علامت لینو_ علامت مادر ا.ت^
ویو ا.ت
تو آینه برای بار آخر به خودم نگاه کردم راستشو بخواین پیش از حد لبامو رژ قرمز زده بودم شاید زیاده روی کرده بودم ولی خوب به این قیافه سفید برفیم قرمز میاد یعنی قرمز فقط زیبای صورتمو نشون میده با افکار خودم خندم گرفت که این خندم زمانی به پایان رسید که از پذیرای صدای لینو رو شنیدم که داشت با مامانم حرف میزد لباسمو مرتب کرده و از اتاق رفتم بیرون...
^به داماد خوشگلم خوش امدی خسته نباشی..
لینو میخنده:مرسی مادر خی...(چشمش میوفته به تو و محو زیبایت میشه تو هم میخندی)
_خیلی ممنون!
^برو عزیزم بشین پذیرای الاناست که مهمونا هم بیان..
لینو سری تکون داد ولی درواقع فرصتی میخواست واسه تنها شدن با ا.ت!
رفت نشست پذیرای ا.ت هم رفت آشپزخونه
^ا.ت میرم پایین شیرینی هارو بیارم تو واسه لینو آبمیوه ببر!
+چشم مامان..
مامان ا.ت رفت پاین و ا.ت هم آبمیوه لینو رو برد پذیرای..
لینو با ورود تو بازم محوت شد و تو بازم ذوق زده شدی آبمیوه رو گذاشتی رو میز و بهش خیره شدی..
+اینقد قشنگ نگام نکن!
لینو میخنده و میگه:مامانت کو؟
+پایین چی کار...
بدون اینکه بذاره حرفت تموم بشه دستتو گرفت و برد اتاق درو اتاقو بست و تورو کوبید دیوار بدون حرفی لباشو محکم کوبید به لبات که تو به زور جداش کردی..
+یاااا لینوووو دیونه شدههه...
_اره تو دیونم کردیی!!!!(خمار)
دوباره خواست لباشو بذاره رو لبات که نذاشتی اینبار کلافه شد که ادامه دادی:مامان ببینه چی؟!
لینو رفت سمت در و درو قفل کرد دوباره امد سمتت از کمرت گرفت و گفت:دیگه اعتراز نمیخوام بیب!
و دوباره لباشو محکم کوبید به لبات ولی اینبار بوسه فرانسوی بود!
عشقی که میان لبتون رد و بدل میشد باعث از خود بی خود شدن دوتاتون مخصوصا لینو میشد!
بوسه فرانسویتون تا زمانی ادامه پیدا کرد که در باز شد...
تو متوجه باز شدن در شدی ولی لینو انقد غرق لبات بود که متوجه اون هم نشد!
محکم زدی از سینش که ازت نیمی فاصله گرفت!
_ا.ت خواهش میکنم اذیتم نکن!
^اهم اهم!
لینو صدای شنید که باعث شد بچرخه به طرف صدا
ا.ت حتا از خجالت نمیتونست سرشو بلند کنه پس تصمیم گرفت سرشو بذاره رو سینه لینو
لینو از خجالت قرمز شده بود
^فک کنم باید به پدرتون بگم عروسی رو جلو بیاریم😣😂
و بدون توقفی رفت بیرون
ا.ت با خشم سرشو بالا اورد و گفت:درو قفل نکردههه بودیی؟!
لینو که منگ شده بود گفت:مطمعنا مامانت کلید اضافی داره!
با این حرف لینو ا.ت خندید و گفت:فک نکنم دیگه بیاد!
لینو دوباره منگ به ا.ت خیره شد که اینبار ا.ت دست به کار شد و بوسه فرانسویشونو ادامه داد!!!
#تک_پارتی
#لینو
《وقتی دارین...!》
علامت ا.ت+ علامت لینو_ علامت مادر ا.ت^
ویو ا.ت
تو آینه برای بار آخر به خودم نگاه کردم راستشو بخواین پیش از حد لبامو رژ قرمز زده بودم شاید زیاده روی کرده بودم ولی خوب به این قیافه سفید برفیم قرمز میاد یعنی قرمز فقط زیبای صورتمو نشون میده با افکار خودم خندم گرفت که این خندم زمانی به پایان رسید که از پذیرای صدای لینو رو شنیدم که داشت با مامانم حرف میزد لباسمو مرتب کرده و از اتاق رفتم بیرون...
^به داماد خوشگلم خوش امدی خسته نباشی..
لینو میخنده:مرسی مادر خی...(چشمش میوفته به تو و محو زیبایت میشه تو هم میخندی)
_خیلی ممنون!
^برو عزیزم بشین پذیرای الاناست که مهمونا هم بیان..
لینو سری تکون داد ولی درواقع فرصتی میخواست واسه تنها شدن با ا.ت!
رفت نشست پذیرای ا.ت هم رفت آشپزخونه
^ا.ت میرم پایین شیرینی هارو بیارم تو واسه لینو آبمیوه ببر!
+چشم مامان..
مامان ا.ت رفت پاین و ا.ت هم آبمیوه لینو رو برد پذیرای..
لینو با ورود تو بازم محوت شد و تو بازم ذوق زده شدی آبمیوه رو گذاشتی رو میز و بهش خیره شدی..
+اینقد قشنگ نگام نکن!
لینو میخنده و میگه:مامانت کو؟
+پایین چی کار...
بدون اینکه بذاره حرفت تموم بشه دستتو گرفت و برد اتاق درو اتاقو بست و تورو کوبید دیوار بدون حرفی لباشو محکم کوبید به لبات که تو به زور جداش کردی..
+یاااا لینوووو دیونه شدههه...
_اره تو دیونم کردیی!!!!(خمار)
دوباره خواست لباشو بذاره رو لبات که نذاشتی اینبار کلافه شد که ادامه دادی:مامان ببینه چی؟!
لینو رفت سمت در و درو قفل کرد دوباره امد سمتت از کمرت گرفت و گفت:دیگه اعتراز نمیخوام بیب!
و دوباره لباشو محکم کوبید به لبات ولی اینبار بوسه فرانسوی بود!
عشقی که میان لبتون رد و بدل میشد باعث از خود بی خود شدن دوتاتون مخصوصا لینو میشد!
بوسه فرانسویتون تا زمانی ادامه پیدا کرد که در باز شد...
تو متوجه باز شدن در شدی ولی لینو انقد غرق لبات بود که متوجه اون هم نشد!
محکم زدی از سینش که ازت نیمی فاصله گرفت!
_ا.ت خواهش میکنم اذیتم نکن!
^اهم اهم!
لینو صدای شنید که باعث شد بچرخه به طرف صدا
ا.ت حتا از خجالت نمیتونست سرشو بلند کنه پس تصمیم گرفت سرشو بذاره رو سینه لینو
لینو از خجالت قرمز شده بود
^فک کنم باید به پدرتون بگم عروسی رو جلو بیاریم😣😂
و بدون توقفی رفت بیرون
ا.ت با خشم سرشو بالا اورد و گفت:درو قفل نکردههه بودیی؟!
لینو که منگ شده بود گفت:مطمعنا مامانت کلید اضافی داره!
با این حرف لینو ا.ت خندید و گفت:فک نکنم دیگه بیاد!
لینو دوباره منگ به ا.ت خیره شد که اینبار ا.ت دست به کار شد و بوسه فرانسویشونو ادامه داد!!!
۱۸.۸k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.