bad girl mafia
پارت ۱۸...
..که فهمید اون فرد لینگوعه ( لینگو آمریکاییه ) سریع جام توی دستش رو ، روی میز همون نزدیکی گذاشت و دستش و برای سلام جلو برد و لینگو هم دستش و گرفت( انگلیسی حرف میزنند ) :
لینگو:سلام...
آکیرو : سلام من ......
آکیرو کمی مکث کرد فهمید اگه اسم واقعیش و بگه لو میره پس گفت :
آکیرو : بورا آیدین هستم
لینگو با لبخند سادیسمی دست آکیرو و گرفت و بوسه ای رو اون زد :
لینگو : خیلی خوشبختم که با لیدی ای به این زیبایی آشنا شدم
چند ثانیه توی همون حالت بودن که لینگو با همون لبخند مسخره ادامه داد :
لینگو : افتخار رقص میدید ؟
آکیرو با تردید دستش و توی دست لینگو گذاشت و با لبخند گفت :
آکیرو : حتما
لینگو توی همون حالت با آکیرو به وسط سالن رفت و شروع کردن به رقصیدن و در حین رقصیدن سوالاتی از اون میپرسید :
لینگو : لیدی میتونم بپرسم چند سالتونه ؟
آکیرو : من .... 23 سالمه
لینگو : شما مافیا هستید ؟
بعد این حرف لینگو آکیرو چهره سردی به خودش گرفت :
آکیرو : ببخشید ، ولی فکر نمیکنم این موضوع به شما مربوط باشه .
لینگو یه پوزخند زد و کمر آکیرو ، رو گرفت و به خودش نزدیک کرد جوری که صورتاشون چند سانت فاصله داشت :
لینگو : میدونی همین رفتارت باعث میشه بیشتر عاشقت بشم ؟
آکیرو هم با همون چهره ادامه داد :
آکیرو : فکر نمیکنی یه کم زیادی صمیمی شدی ؟
لینگو به خودش اومد و آکیرو ، رو از خودش جدا کرد و دستش و گرفت ، خم شد و گفت :
لینگو : من عذر میخوام بابت این رفتارم
آکیرا واکنشی نشون نداد لینگو از حالت خم ایستاده وایساد :
لینگو : از رفتارتون خوشم اومد میشه یکم بیشتر با هم معاشرت کنیم ؟
آکیرا حالت چهرش و تغییر داد و لبخندی زد و بازوی لینگو رو گرفت :
آکیرو : حتما
لینگو : خوشحال میشم این معاشرت و طبقه بالا انجام بدیم
آکیرو : خیلی خب ولی من سریعا باید برن
از اونور جیمین که داشت همه این حرفا رو میشنید گفت :
جیمین : آکیرو معلوم هست داری چه غلطی میکنی ؟
آکیرو واکنشی نشون نداد چون دقیقا کنار لینگو بود و اگه میخواست با جیمین ارتباط بر قرار کنه لو میرفت و فقط همراه لینگو به طبقه بالا رفت
جیمین کم کم داشت اعصبانی میشد ولی سعی کرد صداش و بالا نبره :
جیمین : ببین نمیدونم چه نقشه ای داری فقط بدون پنج دقیقه دیگه تو باید بیرون باشی....
دوستتون دارم لایک فراموش نشه اگرم دوست داشتی فالو کن❤
..که فهمید اون فرد لینگوعه ( لینگو آمریکاییه ) سریع جام توی دستش رو ، روی میز همون نزدیکی گذاشت و دستش و برای سلام جلو برد و لینگو هم دستش و گرفت( انگلیسی حرف میزنند ) :
لینگو:سلام...
آکیرو : سلام من ......
آکیرو کمی مکث کرد فهمید اگه اسم واقعیش و بگه لو میره پس گفت :
آکیرو : بورا آیدین هستم
لینگو با لبخند سادیسمی دست آکیرو و گرفت و بوسه ای رو اون زد :
لینگو : خیلی خوشبختم که با لیدی ای به این زیبایی آشنا شدم
چند ثانیه توی همون حالت بودن که لینگو با همون لبخند مسخره ادامه داد :
لینگو : افتخار رقص میدید ؟
آکیرو با تردید دستش و توی دست لینگو گذاشت و با لبخند گفت :
آکیرو : حتما
لینگو توی همون حالت با آکیرو به وسط سالن رفت و شروع کردن به رقصیدن و در حین رقصیدن سوالاتی از اون میپرسید :
لینگو : لیدی میتونم بپرسم چند سالتونه ؟
آکیرو : من .... 23 سالمه
لینگو : شما مافیا هستید ؟
بعد این حرف لینگو آکیرو چهره سردی به خودش گرفت :
آکیرو : ببخشید ، ولی فکر نمیکنم این موضوع به شما مربوط باشه .
لینگو یه پوزخند زد و کمر آکیرو ، رو گرفت و به خودش نزدیک کرد جوری که صورتاشون چند سانت فاصله داشت :
لینگو : میدونی همین رفتارت باعث میشه بیشتر عاشقت بشم ؟
آکیرو هم با همون چهره ادامه داد :
آکیرو : فکر نمیکنی یه کم زیادی صمیمی شدی ؟
لینگو به خودش اومد و آکیرو ، رو از خودش جدا کرد و دستش و گرفت ، خم شد و گفت :
لینگو : من عذر میخوام بابت این رفتارم
آکیرا واکنشی نشون نداد لینگو از حالت خم ایستاده وایساد :
لینگو : از رفتارتون خوشم اومد میشه یکم بیشتر با هم معاشرت کنیم ؟
آکیرا حالت چهرش و تغییر داد و لبخندی زد و بازوی لینگو رو گرفت :
آکیرو : حتما
لینگو : خوشحال میشم این معاشرت و طبقه بالا انجام بدیم
آکیرو : خیلی خب ولی من سریعا باید برن
از اونور جیمین که داشت همه این حرفا رو میشنید گفت :
جیمین : آکیرو معلوم هست داری چه غلطی میکنی ؟
آکیرو واکنشی نشون نداد چون دقیقا کنار لینگو بود و اگه میخواست با جیمین ارتباط بر قرار کنه لو میرفت و فقط همراه لینگو به طبقه بالا رفت
جیمین کم کم داشت اعصبانی میشد ولی سعی کرد صداش و بالا نبره :
جیمین : ببین نمیدونم چه نقشه ای داری فقط بدون پنج دقیقه دیگه تو باید بیرون باشی....
دوستتون دارم لایک فراموش نشه اگرم دوست داشتی فالو کن❤
۸.۰k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.