رمان عشق لجباز من
پارت 20
رفتیم تو ویلایی که رزرو کرده بودیم
یه خورده استراحت کردیم رفتیم کنار ساحل یه ذره بازی کردیم تا شب بعدم دوباره برگشتیم
متین:بچه ها بیایید بازی کنیم
همه:چی
فرزاد:من بگم؛؟ جرعت حقیقت 😂
رومینا:خب من برم بطری بیارم😂
رومینا رفت بطری اورد و خودشم نشست دیانام پیش من نشسته بود
رومینا بطری رو چرخوند
رومینا:خب خب کی حکم میگه پانیذ😂
دوباره چرخوند
به طرف ممدرضا اومد
پانیذ:اخ جون اخ جون من😂
پانیذ:جرعت یا حقیقت؟
ممدرضا:جرعت
پانیذ:برو کره خام بخور😊
ممدرضا:مریض عقده ای😐
ممدرضا رفت کره خورد اومد
ممدرضا:پانیذ حالم بد بشه تقصیر توعه
رضا:هیچیت نمیشه نترس😂
ممد رضا:خو این دفعه من میچرخونم😂
اول به طرف رومینا اومد و بعدش خودم
من:حقیقت
رومینا:میخوام یه چی بگم خوردت کنم ارسلان😂
#اردیا
#رمان_اردیا
#اردیا_همیشگی
#رمان_عاشقانه
#رمان_اکیپ
#رمان
پارت روزانه😐🤣جغد روزام بیداره😂❤
رفتیم تو ویلایی که رزرو کرده بودیم
یه خورده استراحت کردیم رفتیم کنار ساحل یه ذره بازی کردیم تا شب بعدم دوباره برگشتیم
متین:بچه ها بیایید بازی کنیم
همه:چی
فرزاد:من بگم؛؟ جرعت حقیقت 😂
رومینا:خب من برم بطری بیارم😂
رومینا رفت بطری اورد و خودشم نشست دیانام پیش من نشسته بود
رومینا بطری رو چرخوند
رومینا:خب خب کی حکم میگه پانیذ😂
دوباره چرخوند
به طرف ممدرضا اومد
پانیذ:اخ جون اخ جون من😂
پانیذ:جرعت یا حقیقت؟
ممدرضا:جرعت
پانیذ:برو کره خام بخور😊
ممدرضا:مریض عقده ای😐
ممدرضا رفت کره خورد اومد
ممدرضا:پانیذ حالم بد بشه تقصیر توعه
رضا:هیچیت نمیشه نترس😂
ممد رضا:خو این دفعه من میچرخونم😂
اول به طرف رومینا اومد و بعدش خودم
من:حقیقت
رومینا:میخوام یه چی بگم خوردت کنم ارسلان😂
#اردیا
#رمان_اردیا
#اردیا_همیشگی
#رمان_عاشقانه
#رمان_اکیپ
#رمان
پارت روزانه😐🤣جغد روزام بیداره😂❤
۲۱.۷k
۱۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.