چند پارتی: نام:"دیدار رویایی" شرط:۴۷ کامنت🥂🎨
part ۶
*خودتو جایه ات تصور کنین*
******
+:منو دیوونهه نکننن....
جئون:حقیقت تلخه....نه ناموصا تو دست بزن *اشاره ب سیکس پکاش* بعد میخام بدونم بازم بم میگی خرگوش کوچولو یا نح....
+:ب خدا منو اینهمه خوشبختی محالههه.....نه ناموصا بشون دیت بزنم؟🗿...
جونگ کوک قیافه پوکر فیسی گرفت و گفت:هعی....مطمعنم اگه ب جایه تو گوسفند جلوم بود میفهمید منظورمو🗿🚬...
*ات زد ب کتف کوک ک غلط کرد*
+:یاااا....
جئون:باشح...ببخشید*ببیین چبکار کردی ات بچم ب عذر خاهی رسید کارش*...واقعا قصدم شوخی بود ناراحت ک نشدی توله؟...
+:توله؟!
جئون:اره من ب کسایی ک دوسشون دارم میگم توله*گر چه این علاقه ادمینه ولی ب اسم کوک ولی منظورش دوست داشتن برادرانه بوده🗿*....
+:باشح...
بعد ات د ستشو رو عضلات برجسته کوک ثذاشت تا خاست دستشو برادره..:
هوپی:جیغغغ...کوک دوس دختر داریییی؟؟؟؟جونگ کوک "فاک" ای زیر لب گفت و لب زد:نح هیونگ این دختر خوشگله همونیه ک تهیونگ و جین دربارش میگفتن و البته جیمین و منم و تو بش اضافه شد🥂🚬....
هوپی:اخیش...ولی چرا ب سیکس پکت دس زد🗿؟
جئون:چون خودم خاستم...
هوپی قیاه تعجبی ب خودش گرفت و گفت:وات د هل،جئون تو ب اجازه دیت زدن بشون رو نمیدی اون وفت ب ابن دادی؟!
جونگ کوک پاشد و ب سمن کیسه بکسش رفت و در حین حال گفت:آه هیونگ اذیت نکن دیگح...
هوپی فحشی زیر لب نثار مکنه شون کرد و کنار ات رو نیمکت نشست*امیدوارم بدونین چ نیمکتایی رو میگم*....
جونگ کوک در فاصله نسبتن دوری مشغول تمرین بوکس بود...
هوپی در حالی ک ب جونگ کوک خیره بود لب زد:تا اونجایی ک یادم میاد خیلی پسر لجبازی بود،و البته پر تلاش...اوایل کار بیشتر از ما، از هیترا هیت میگرفت؛تا اونجایی ک یادمه فقط حرف خودشو قبول داشت سرش دعوا داشتیم ک اخرش باهامون اشتی کرد....*اینحا ی لبخند تلخ میزنه*...اون خیلی زود بزرگ شد...خنده هاش و کریه هاش، کی میگه ابن همون پسر ۱۵ سالس..."واقعیت اینه ک درد ادمایه قویو میسازه".....*بعد ب ات نکاه میکنه*...خب اسمت ات زود دیگه...
+:ارح...
هوپی:چطوره باهم بربم بیرون هوم؟اخخ من باید برم سالن دنس و...ات، تو میتونی بام بیا سالن رقص؟
+:اوه...هوسوکا چرا ک نح حتمن البته اگه مزاحم نیستم...
هوپی:نح مراحمی، من برم دستشویی بیام تا از پیش خرگوش عضله ای بریم...
+:باشح*خنده کیوت*
هوپی:تو خیلی نازی*ی لپ ات رو کشید*
بعد رفت...
و ات ب سمت مستر جئون حرکت کرد...
+:هی جونگ کوکااا...
جونگ کوک دست از مشت زنی برداشت و ب طرف ات برگشت...
و...و دوباره ات رو ب مرز دیوونگی فرستاد...فشنگ اینسری عضلات سینش تو چشم بود و از همه بدتر عرق رو بدن سکسیش و کمر باربکش ریخته بود...
جئون:آهههه...*دقت کردید تو همه رمانام جونگ کوک اول خرفاش ناله میکنه🥂🗿*...خیلی خستم...
+:جونگ کوکا اگه بت بگم خرگوش عضله ای هم من راضیم هم تو!
*خودتو جایه ات تصور کنین*
******
+:منو دیوونهه نکننن....
جئون:حقیقت تلخه....نه ناموصا تو دست بزن *اشاره ب سیکس پکاش* بعد میخام بدونم بازم بم میگی خرگوش کوچولو یا نح....
+:ب خدا منو اینهمه خوشبختی محالههه.....نه ناموصا بشون دیت بزنم؟🗿...
جونگ کوک قیافه پوکر فیسی گرفت و گفت:هعی....مطمعنم اگه ب جایه تو گوسفند جلوم بود میفهمید منظورمو🗿🚬...
*ات زد ب کتف کوک ک غلط کرد*
+:یاااا....
جئون:باشح...ببخشید*ببیین چبکار کردی ات بچم ب عذر خاهی رسید کارش*...واقعا قصدم شوخی بود ناراحت ک نشدی توله؟...
+:توله؟!
جئون:اره من ب کسایی ک دوسشون دارم میگم توله*گر چه این علاقه ادمینه ولی ب اسم کوک ولی منظورش دوست داشتن برادرانه بوده🗿*....
+:باشح...
بعد ات د ستشو رو عضلات برجسته کوک ثذاشت تا خاست دستشو برادره..:
هوپی:جیغغغ...کوک دوس دختر داریییی؟؟؟؟جونگ کوک "فاک" ای زیر لب گفت و لب زد:نح هیونگ این دختر خوشگله همونیه ک تهیونگ و جین دربارش میگفتن و البته جیمین و منم و تو بش اضافه شد🥂🚬....
هوپی:اخیش...ولی چرا ب سیکس پکت دس زد🗿؟
جئون:چون خودم خاستم...
هوپی قیاه تعجبی ب خودش گرفت و گفت:وات د هل،جئون تو ب اجازه دیت زدن بشون رو نمیدی اون وفت ب ابن دادی؟!
جونگ کوک پاشد و ب سمن کیسه بکسش رفت و در حین حال گفت:آه هیونگ اذیت نکن دیگح...
هوپی فحشی زیر لب نثار مکنه شون کرد و کنار ات رو نیمکت نشست*امیدوارم بدونین چ نیمکتایی رو میگم*....
جونگ کوک در فاصله نسبتن دوری مشغول تمرین بوکس بود...
هوپی در حالی ک ب جونگ کوک خیره بود لب زد:تا اونجایی ک یادم میاد خیلی پسر لجبازی بود،و البته پر تلاش...اوایل کار بیشتر از ما، از هیترا هیت میگرفت؛تا اونجایی ک یادمه فقط حرف خودشو قبول داشت سرش دعوا داشتیم ک اخرش باهامون اشتی کرد....*اینحا ی لبخند تلخ میزنه*...اون خیلی زود بزرگ شد...خنده هاش و کریه هاش، کی میگه ابن همون پسر ۱۵ سالس..."واقعیت اینه ک درد ادمایه قویو میسازه".....*بعد ب ات نکاه میکنه*...خب اسمت ات زود دیگه...
+:ارح...
هوپی:چطوره باهم بربم بیرون هوم؟اخخ من باید برم سالن دنس و...ات، تو میتونی بام بیا سالن رقص؟
+:اوه...هوسوکا چرا ک نح حتمن البته اگه مزاحم نیستم...
هوپی:نح مراحمی، من برم دستشویی بیام تا از پیش خرگوش عضله ای بریم...
+:باشح*خنده کیوت*
هوپی:تو خیلی نازی*ی لپ ات رو کشید*
بعد رفت...
و ات ب سمت مستر جئون حرکت کرد...
+:هی جونگ کوکااا...
جونگ کوک دست از مشت زنی برداشت و ب طرف ات برگشت...
و...و دوباره ات رو ب مرز دیوونگی فرستاد...فشنگ اینسری عضلات سینش تو چشم بود و از همه بدتر عرق رو بدن سکسیش و کمر باربکش ریخته بود...
جئون:آهههه...*دقت کردید تو همه رمانام جونگ کوک اول خرفاش ناله میکنه🥂🗿*...خیلی خستم...
+:جونگ کوکا اگه بت بگم خرگوش عضله ای هم من راضیم هم تو!
۲۵.۷k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.