پارت (۱۰) دخترک عاشق و مافیای خشن
از زبان ا.ت
کوک اون سوسک کثیف و نجس و تو دستش گرفت و آورد جلو چشام خیلی چندش و ترسناک بود ی جیغ زدم
× اوکی بیب دیگ جیغ نزن الان مندازمش بیرون
از زبان راوی
کوک سوسک برد انداخت تو سطل اشغال بیرون اتاق ا.ت
از زبان ا.ت
وقتی کوک رفت سوسک و بندازه تو اتاق تنها بودم میترسیدم هنوزم داشت بارون میومد رفتم زیر پتو تا بارون تمام بشه کوک اومد
× او بیب ترسیدی
+ هعییی صب کن ببینم من از کی تا حالا شدم بیبی جنابالی ؟ ها
× از وقتی ک یاد گرفتی ب من بگی ددی اما چ میگفتی چ نمیگفتی بازم بیبی من بودی
+ من ب ت نگفتم ددی
× اوکی فعلا بگیر بخواب لجباز
+ عام..... کوک وایسا
کوک هیچ محلی ب ا.ت نذاشت و رفت ا.ت گفت ک حتما باید ددی صداش کنم تا جواب بده
+ ددی وایسا من ...
× جونم عزیزم بگو تو چی ؟
+ من میترسم *کیوت
× اوخییی بیبی کیوت من ت ک گفتی من نمیترسم
+ حالا ک میبینی ترسیدم من و از این اتاق پر سوسک ببر بیرون بریم توی اتاق خودت
× اوکی بیب
از زبان راوی
کوک ا.ت و از روی تخت براید استایل بغل کرد و بردش توی اتاق خودش و گذاشتش رو تختش
+ اووو ددی چ اتاق کودک زیبایی داری
× *پوکر
+ شوخی کردم اتاقت خیلی خفن و دارکه قشنگی داری
× عااا بیا بغلم
کوک ا.ت و کشید تو بغلش یجوری ک ا.ت تو بغل کوک قم شده بود
× عااا بغلت بهم آرامش میده
+ خفم کردی
× بی احساس این برو تو اتاق پر سوسک و ترسناکت ک یهو بوووووو رعد و برق میزند بخواب
+ نه نه غلط خوردم تو بغل خودت خیلی بهتره تا اون جهنم پر سوسک
ا.ت رفت تو بغل کوک
از زبان ا.ت
رفتم توی بغل کوک یجورایی توی بغلش احساس امنیت میکردم و از این مطمئنم
ک من عاشقش هستم خواهم بود
× بخواب دیگ چشاتو ببند
+ باش
× شب بخیر بیب
کوک سر ا.ت و بوسید
+ شب بخیر ددی
و دوتاشون چشاشون گرم شد و تا صبح خوابیدن
کوک اون سوسک کثیف و نجس و تو دستش گرفت و آورد جلو چشام خیلی چندش و ترسناک بود ی جیغ زدم
× اوکی بیب دیگ جیغ نزن الان مندازمش بیرون
از زبان راوی
کوک سوسک برد انداخت تو سطل اشغال بیرون اتاق ا.ت
از زبان ا.ت
وقتی کوک رفت سوسک و بندازه تو اتاق تنها بودم میترسیدم هنوزم داشت بارون میومد رفتم زیر پتو تا بارون تمام بشه کوک اومد
× او بیب ترسیدی
+ هعییی صب کن ببینم من از کی تا حالا شدم بیبی جنابالی ؟ ها
× از وقتی ک یاد گرفتی ب من بگی ددی اما چ میگفتی چ نمیگفتی بازم بیبی من بودی
+ من ب ت نگفتم ددی
× اوکی فعلا بگیر بخواب لجباز
+ عام..... کوک وایسا
کوک هیچ محلی ب ا.ت نذاشت و رفت ا.ت گفت ک حتما باید ددی صداش کنم تا جواب بده
+ ددی وایسا من ...
× جونم عزیزم بگو تو چی ؟
+ من میترسم *کیوت
× اوخییی بیبی کیوت من ت ک گفتی من نمیترسم
+ حالا ک میبینی ترسیدم من و از این اتاق پر سوسک ببر بیرون بریم توی اتاق خودت
× اوکی بیب
از زبان راوی
کوک ا.ت و از روی تخت براید استایل بغل کرد و بردش توی اتاق خودش و گذاشتش رو تختش
+ اووو ددی چ اتاق کودک زیبایی داری
× *پوکر
+ شوخی کردم اتاقت خیلی خفن و دارکه قشنگی داری
× عااا بیا بغلم
کوک ا.ت و کشید تو بغلش یجوری ک ا.ت تو بغل کوک قم شده بود
× عااا بغلت بهم آرامش میده
+ خفم کردی
× بی احساس این برو تو اتاق پر سوسک و ترسناکت ک یهو بوووووو رعد و برق میزند بخواب
+ نه نه غلط خوردم تو بغل خودت خیلی بهتره تا اون جهنم پر سوسک
ا.ت رفت تو بغل کوک
از زبان ا.ت
رفتم توی بغل کوک یجورایی توی بغلش احساس امنیت میکردم و از این مطمئنم
ک من عاشقش هستم خواهم بود
× بخواب دیگ چشاتو ببند
+ باش
× شب بخیر بیب
کوک سر ا.ت و بوسید
+ شب بخیر ددی
و دوتاشون چشاشون گرم شد و تا صبح خوابیدن
۱۰.۸k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.