Part,10
«ا.ت»
با چیزی که دیدم شوکه شدم..اون..اون..هجیون بود(اکس قبلی ا.ت)
ولی اون مرده بود ..واقعا باورم نمیشه زندی.
گارسن اومد و سفارش ها رو آورد..داشتم میخوردم و تو فکر هجیون بودم که دیدم داره میاد طرفم:
هجیون:به به!ا.ت خانم
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی..مگه..
هجیون:درسته ولی باید خاکم میکردی..
«فلش بک به ۵ سال پیش»
؟:خواهش میکنم..تو.تورخدا
ا.ت:چرا اینکا رو با من کردی..من عاشقت بودم..ولی تو از عشق من سواستفاده کردی هجیون
هجیون:میدونم..میدونم من اشتباه کردم تو ببخش
ا.ت:هه اشتباه کردی..تو خانوادم رو از گرفتی..باندم رو از هم پاشیدی و بد تر از همه منو عاشق خودت کردی ولی دوست دختر داشتی و عاشقم نبودی(داد)
هجیون:خواهش میکنم ا.ت..تو رو خدا من اشتباه کردم
ا.ت:دیگه دیره
(بنگ بنگ)
ا.ت:تو به خانوادم هم رحم نکردی
«پایان فلش بک»
تهیونگ:ا.ت..ا.ت..ا.تتتت(آخرش با داد)
ا.ت:ها..بله ..چیشده
تهیونگ:کجایی یکساعت دارم صدات میکنم
ا.ت:ببخشید تو فکر بودم ....هجیون کو
تهیونگ:همون پسره..اینقدر فکرت درگیر بوده نفهمیدی کی رفت.
ا.ت:آهان من میرم یه آبی به دست و صورتم بزنم.
تهیونگ:باشه برو
رفتم دستشویی زنانه..
صورتم رو شستم و تو آینه به خودم خیره شدم..فقط یه جمله تو سرم اکو میشد:
«یعنی اومده انتقام بگیره»
از دستشویی زدم بیرون...داشتم راه میرفتم که توسط کسی کبونده شدم به دیوار......
ادامه دار....
اسلاید اول هجیون
لایک و کامنت یادت نره🙃😉
با چیزی که دیدم شوکه شدم..اون..اون..هجیون بود(اکس قبلی ا.ت)
ولی اون مرده بود ..واقعا باورم نمیشه زندی.
گارسن اومد و سفارش ها رو آورد..داشتم میخوردم و تو فکر هجیون بودم که دیدم داره میاد طرفم:
هجیون:به به!ا.ت خانم
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی..مگه..
هجیون:درسته ولی باید خاکم میکردی..
«فلش بک به ۵ سال پیش»
؟:خواهش میکنم..تو.تورخدا
ا.ت:چرا اینکا رو با من کردی..من عاشقت بودم..ولی تو از عشق من سواستفاده کردی هجیون
هجیون:میدونم..میدونم من اشتباه کردم تو ببخش
ا.ت:هه اشتباه کردی..تو خانوادم رو از گرفتی..باندم رو از هم پاشیدی و بد تر از همه منو عاشق خودت کردی ولی دوست دختر داشتی و عاشقم نبودی(داد)
هجیون:خواهش میکنم ا.ت..تو رو خدا من اشتباه کردم
ا.ت:دیگه دیره
(بنگ بنگ)
ا.ت:تو به خانوادم هم رحم نکردی
«پایان فلش بک»
تهیونگ:ا.ت..ا.ت..ا.تتتت(آخرش با داد)
ا.ت:ها..بله ..چیشده
تهیونگ:کجایی یکساعت دارم صدات میکنم
ا.ت:ببخشید تو فکر بودم ....هجیون کو
تهیونگ:همون پسره..اینقدر فکرت درگیر بوده نفهمیدی کی رفت.
ا.ت:آهان من میرم یه آبی به دست و صورتم بزنم.
تهیونگ:باشه برو
رفتم دستشویی زنانه..
صورتم رو شستم و تو آینه به خودم خیره شدم..فقط یه جمله تو سرم اکو میشد:
«یعنی اومده انتقام بگیره»
از دستشویی زدم بیرون...داشتم راه میرفتم که توسط کسی کبونده شدم به دیوار......
ادامه دار....
اسلاید اول هجیون
لایک و کامنت یادت نره🙃😉
۱.۷k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.