🎃🃏Daddy🃏🎃○●suga●○p.۲
کسی از پشت پیراهن یونگی رو کشید و به طرف خودش برگردوند
*دوست دخترمو ول کن
نفس عمیقی کشید و مشت محکمی تو دهن پسر زد که روی زمین افتاد و خون از دهنش بیرون پاچید
-زر زر زیاد میکنی
و بعد ا/ت رو با خودش بیرون کشید..
با خشونت در ماشین رو باز کرد و ا/ت رو داخل پرت کرد
خودشم رو صندلی راننده نشست و بدون هیچ حرفی سروع به رانندگی کرد
نیم نگاهی به موهای نعنایی رنگ یونگی انداخت و بعد چشمایی که از زور عصبانیت قرمز شده بود
-فیلمنامت چند فصل داره بیب؟
قدرت حرف زدنش رو از دست داده بود و هیچی نمیگفت
-تو خلافکاری که تکی..مطمعنم تو بازیگری هم یدونه ایی
با ناراحتی سرشو پایین انداختی
-چطوور تونستی؟ چطور تونستیی اینکارو با من بکنییییی؟ بگی که مردیییی..من روزو شب خونننو دللل میخوردم از اینکه ندارمتت..من مردمم..آشغالللل چطور تونستی اینکارو با من بکنیییی؟ اخه عوضی تو اون مغزت چی میگذرهههههههه
+یونگی
-فقط دهنتووو ببند..اون دهنتو ببند ا/ت وگرنه کاری میکنم که خودمم مث سگ ازش پشیمون شم
از عصبانیت یونگی میترسید.. چون همیشه آروم بود ولی وقتی عصبانی میشد حتی عزیزترین کسش هم نمیشناخت
گوشیش رو برداشت و به جیمین زنگ زد و روی آیفون گذاشت
^باز چته یونگی؟ بکش بیرون دگ
-جیمین..من تورو ببینم پارت میکنم..می*گامت پسره ی عوضی
^چیشده؟
نیم نگاهی به انداخت
-زر بزن
آب دهنش رو آروم قورت داد: جیمین
^اوه..ا/ت بدجور به فنا رفتی آبجی..بهت گفتم یونگی تورو از زیر سنگم ک شده پیدات میکنه ولی کو گوش شنوا؟ به من دگ زنگ نزنین همینجوریشم خیلی بهتون کمک کردم که ننداختمتون پشت میله های زندان..مشکلتونم خودتون حل کنید..بعدشم ا/ت ، به یونگی حق میدم که سگ شه پاچتو بگیره پس دهنتو ببند و شکایتی نکن
و بعد تماس رو قطع کرد.. گوشیش رو روی پای ا/ت گذاشت
-بگو..بگو چرا اینکارو کردی؟
+باید مث آدم زندگی میکردی..تو به خاطر بچه بازیای من تو این راه اومدی و من از این موضوع خوشحال نبودم
-ولی من کنار تو خوشحال بودم
+تو یه پلیس بودی یونگی..تو با جیمین تو یه سازمان بودی..تو مغزت برای این کار ساخته شده ولی به خاطر بچگی و شیطنت های من بهم دل بستی و از اونجا بیرون اومدی و شدی مثل من یه سگ تحت تعقیب
مشتی به فرمون زد: ولییس من باهاش مشکلی نداااارمممم
+ولی من داااررمممم
-ا/ت چرا میخوای با بهونه های الکی رابطمونو خراب کنی؟ ها؟
+من فقط اینطور میبینم که دلیل همه بدبختیای زندگیتم
از شدت عصبانیت گر گرفته بود و هی میخواست دستشو بالا بیاره و تو دهن ا/ت بزنه ولی با اینکار باید خودشو میکشت
-یعنی میخوای همه چیو تموم کنی؟
+یونگی تا الان هم تموم شدست
(منبع:تلگرامDream)
*دوست دخترمو ول کن
نفس عمیقی کشید و مشت محکمی تو دهن پسر زد که روی زمین افتاد و خون از دهنش بیرون پاچید
-زر زر زیاد میکنی
و بعد ا/ت رو با خودش بیرون کشید..
با خشونت در ماشین رو باز کرد و ا/ت رو داخل پرت کرد
خودشم رو صندلی راننده نشست و بدون هیچ حرفی سروع به رانندگی کرد
نیم نگاهی به موهای نعنایی رنگ یونگی انداخت و بعد چشمایی که از زور عصبانیت قرمز شده بود
-فیلمنامت چند فصل داره بیب؟
قدرت حرف زدنش رو از دست داده بود و هیچی نمیگفت
-تو خلافکاری که تکی..مطمعنم تو بازیگری هم یدونه ایی
با ناراحتی سرشو پایین انداختی
-چطوور تونستی؟ چطور تونستیی اینکارو با من بکنییییی؟ بگی که مردیییی..من روزو شب خونننو دللل میخوردم از اینکه ندارمتت..من مردمم..آشغالللل چطور تونستی اینکارو با من بکنیییی؟ اخه عوضی تو اون مغزت چی میگذرهههههههه
+یونگی
-فقط دهنتووو ببند..اون دهنتو ببند ا/ت وگرنه کاری میکنم که خودمم مث سگ ازش پشیمون شم
از عصبانیت یونگی میترسید.. چون همیشه آروم بود ولی وقتی عصبانی میشد حتی عزیزترین کسش هم نمیشناخت
گوشیش رو برداشت و به جیمین زنگ زد و روی آیفون گذاشت
^باز چته یونگی؟ بکش بیرون دگ
-جیمین..من تورو ببینم پارت میکنم..می*گامت پسره ی عوضی
^چیشده؟
نیم نگاهی به انداخت
-زر بزن
آب دهنش رو آروم قورت داد: جیمین
^اوه..ا/ت بدجور به فنا رفتی آبجی..بهت گفتم یونگی تورو از زیر سنگم ک شده پیدات میکنه ولی کو گوش شنوا؟ به من دگ زنگ نزنین همینجوریشم خیلی بهتون کمک کردم که ننداختمتون پشت میله های زندان..مشکلتونم خودتون حل کنید..بعدشم ا/ت ، به یونگی حق میدم که سگ شه پاچتو بگیره پس دهنتو ببند و شکایتی نکن
و بعد تماس رو قطع کرد.. گوشیش رو روی پای ا/ت گذاشت
-بگو..بگو چرا اینکارو کردی؟
+باید مث آدم زندگی میکردی..تو به خاطر بچه بازیای من تو این راه اومدی و من از این موضوع خوشحال نبودم
-ولی من کنار تو خوشحال بودم
+تو یه پلیس بودی یونگی..تو با جیمین تو یه سازمان بودی..تو مغزت برای این کار ساخته شده ولی به خاطر بچگی و شیطنت های من بهم دل بستی و از اونجا بیرون اومدی و شدی مثل من یه سگ تحت تعقیب
مشتی به فرمون زد: ولییس من باهاش مشکلی نداااارمممم
+ولی من داااررمممم
-ا/ت چرا میخوای با بهونه های الکی رابطمونو خراب کنی؟ ها؟
+من فقط اینطور میبینم که دلیل همه بدبختیای زندگیتم
از شدت عصبانیت گر گرفته بود و هی میخواست دستشو بالا بیاره و تو دهن ا/ت بزنه ولی با اینکار باید خودشو میکشت
-یعنی میخوای همه چیو تموم کنی؟
+یونگی تا الان هم تموم شدست
(منبع:تلگرامDream)
۵۶.۷k
۱۲ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.