فیک🤍کوک
P5
بدو بدو رفتیم سمت اشپزخونه
ویو ا/ت
بچه ها پسرا دارن کجا میرن؟
لیا:بریم دنبالشوننن
تهری:یسسس
یونا:بریممم
در رو باز کردیم و مثل بز افتادیم دنبالشون که
ا/ت:اوف اشپزم که شدید به به
کوک:شماها باید ب جای ما الان اشپزی میکردیننن
تهیونگ:اوف کوک یکم بیا به من کمک کن دستم شکست انقد خورد کردم
شوگا:من الان باید خواب بودم نگاه ادمو به گوه خوردن میندازینننن
لیسا:اخیی بچه ها بیاین اینارو از اشپزخونه بیرون کنیم خودمون اشپزی کنیم
جین:هی اشپزخونه نقطه قرمز منه
یونا:همه بیرون به جز جینننن
ا/ت:من دوکبوکی درست می کنمممم
یونا:منم نودل تند
لیا:من دسر درست می کنمم
تهری:منم مرغ سخارییی
جین:منم موهاتونو از غذا جم می کنم
تهری:جیننننن
جین:باشه باشه منم نودل پنیری درست می کنمم
تهری:افریننن
ا/ت:وایسین من برم به پسرا بگم برن سوجو بگیرن
تهری:عمم ویسکییییی
ا/ت:نصفه شبی مست بشیم؟
یونا:یا حالا یروز ته مشکلی نیستتت
ا/ت:هوففف باشهههه
لیا:هوممم چه خوشی بگذره
ا/هی پسرا پاشین برین ویسکی بگیرینننن
کوک:یاا ول کن حالا چرا ویسکیی
شوگا:تهیونگ پاشو برو بگیر من خوابم میاد
تهیونگ:کوک پاشو مننمی نمی دونم سوپری کجاستت
کوک:عاح باشهههه
ا/ت ویو بلاخره تونستم راضیشون کنمممم یوهوو
لیا:یسسس افریننن
تهری:هوم رفیق خودمی
یونا:شروع کنیم بچه ها
جین:من که نودل پنیریو درس کردم کمک نمی خواین
ا/ت :جین خیلییی ماهریا
جین:هوم من آشپزی حرفه ایممممم
تهری:از خود راضییییی
جین:عه طرفمو نمی گیرییی
(غذاهارو اماده کردن پسرا هم ویسکی گرفتن)
جین:خب غذا حاضرههه
تهیونگ:به چی پختننن
کوک:هعی این چیه نودل تندددد کی تونسته نودل تند بپزه من نمی تونم بخورممم
ا/ت:عه تو از فلفل بدت میاددد میگفتی بیشترفلفلیش می کردمم
کوک:منو نگا با کی مجبورم ازدواج کنم
ا/ت:خیلیم دلت بخواد منم زنت بشمممم
کوک:اه اه
تهری:بسههههههههه
بخوریننن
یه چشم غره به کوک رفتم
تهیونگ:خیلی خوشمزه بود هوممم
جین:نودل من خوشمزه تر بود مگه نه؟
تهیونگ:از خودراضییی
تهری:حالا موقع ویسکیهه
به سلامتییی
(نیم ساعت بعد)
تهری جین دوستم دارم
جین:منم دوستم دارم
تهیونگ:یونا دوست دارم
یونا:منم
لیا:شوگا تنبل خودمی
شوگا:توعم
کوک:ا/ت خیلی دوست دارم
ا/ت گمشو
کوک:سارانگه
ا/ت:هعی ببند
کوک ا/ت رو می بوسه اتم همکاری می کنه(بسم الله😂خدایا منو ببخش)
فردا صبح
ا/ت:اخ سرم تهری خدا لعنتت کنه
تهری:اخ یهگوهی یود خوردم دیگه
لیا:اییییی سرمممم
یونا:خدا همتونو لعنت کنه
ا/ت:پسرا چرا اینجا خوابنننننن
وای خودتونو چک کنیننن
یونا:جیغغغ من دیروزو یادم نمیادددد
ا/ت:واییی پشرا پاشینننن
کوک:بزار بخوابیم
ا/ت ویو
وای کل شب یادم اومد نه خدا این چه غلطی بود ماا کردیمممممم
وایسا ارامش خودتو حفظ کن چیزی نشد دیشب چیزی نشده ما فقط یه بوسه ی کوچولو انجام دادیم واییییی خداااااااا کاش یادش نیاددد دیگه نمس خوام باهاش روبرو شم
کوک ویو
من دیشب چه گوهی خوردم اخهههه
خب خمارییی😂😁
شرط ۱۱لایک
بدو بدو رفتیم سمت اشپزخونه
ویو ا/ت
بچه ها پسرا دارن کجا میرن؟
لیا:بریم دنبالشوننن
تهری:یسسس
یونا:بریممم
در رو باز کردیم و مثل بز افتادیم دنبالشون که
ا/ت:اوف اشپزم که شدید به به
کوک:شماها باید ب جای ما الان اشپزی میکردیننن
تهیونگ:اوف کوک یکم بیا به من کمک کن دستم شکست انقد خورد کردم
شوگا:من الان باید خواب بودم نگاه ادمو به گوه خوردن میندازینننن
لیسا:اخیی بچه ها بیاین اینارو از اشپزخونه بیرون کنیم خودمون اشپزی کنیم
جین:هی اشپزخونه نقطه قرمز منه
یونا:همه بیرون به جز جینننن
ا/ت:من دوکبوکی درست می کنمممم
یونا:منم نودل تند
لیا:من دسر درست می کنمم
تهری:منم مرغ سخارییی
جین:منم موهاتونو از غذا جم می کنم
تهری:جیننننن
جین:باشه باشه منم نودل پنیری درست می کنمم
تهری:افریننن
ا/ت:وایسین من برم به پسرا بگم برن سوجو بگیرن
تهری:عمم ویسکییییی
ا/ت:نصفه شبی مست بشیم؟
یونا:یا حالا یروز ته مشکلی نیستتت
ا/ت:هوففف باشهههه
لیا:هوممم چه خوشی بگذره
ا/هی پسرا پاشین برین ویسکی بگیرینننن
کوک:یاا ول کن حالا چرا ویسکیی
شوگا:تهیونگ پاشو برو بگیر من خوابم میاد
تهیونگ:کوک پاشو مننمی نمی دونم سوپری کجاستت
کوک:عاح باشهههه
ا/ت ویو بلاخره تونستم راضیشون کنمممم یوهوو
لیا:یسسس افریننن
تهری:هوم رفیق خودمی
یونا:شروع کنیم بچه ها
جین:من که نودل پنیریو درس کردم کمک نمی خواین
ا/ت :جین خیلییی ماهریا
جین:هوم من آشپزی حرفه ایممممم
تهری:از خود راضییییی
جین:عه طرفمو نمی گیرییی
(غذاهارو اماده کردن پسرا هم ویسکی گرفتن)
جین:خب غذا حاضرههه
تهیونگ:به چی پختننن
کوک:هعی این چیه نودل تندددد کی تونسته نودل تند بپزه من نمی تونم بخورممم
ا/ت:عه تو از فلفل بدت میاددد میگفتی بیشترفلفلیش می کردمم
کوک:منو نگا با کی مجبورم ازدواج کنم
ا/ت:خیلیم دلت بخواد منم زنت بشمممم
کوک:اه اه
تهری:بسههههههههه
بخوریننن
یه چشم غره به کوک رفتم
تهیونگ:خیلی خوشمزه بود هوممم
جین:نودل من خوشمزه تر بود مگه نه؟
تهیونگ:از خودراضییی
تهری:حالا موقع ویسکیهه
به سلامتییی
(نیم ساعت بعد)
تهری جین دوستم دارم
جین:منم دوستم دارم
تهیونگ:یونا دوست دارم
یونا:منم
لیا:شوگا تنبل خودمی
شوگا:توعم
کوک:ا/ت خیلی دوست دارم
ا/ت گمشو
کوک:سارانگه
ا/ت:هعی ببند
کوک ا/ت رو می بوسه اتم همکاری می کنه(بسم الله😂خدایا منو ببخش)
فردا صبح
ا/ت:اخ سرم تهری خدا لعنتت کنه
تهری:اخ یهگوهی یود خوردم دیگه
لیا:اییییی سرمممم
یونا:خدا همتونو لعنت کنه
ا/ت:پسرا چرا اینجا خوابنننننن
وای خودتونو چک کنیننن
یونا:جیغغغ من دیروزو یادم نمیادددد
ا/ت:واییی پشرا پاشینننن
کوک:بزار بخوابیم
ا/ت ویو
وای کل شب یادم اومد نه خدا این چه غلطی بود ماا کردیمممممم
وایسا ارامش خودتو حفظ کن چیزی نشد دیشب چیزی نشده ما فقط یه بوسه ی کوچولو انجام دادیم واییییی خداااااااا کاش یادش نیاددد دیگه نمس خوام باهاش روبرو شم
کوک ویو
من دیشب چه گوهی خوردم اخهههه
خب خمارییی😂😁
شرط ۱۱لایک
۸.۲k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.