تکپارتی از ته
تکپارتی از ته
رز سیاه
علامت کوک+علامت ته_
+ت..تهیونگ بیا پایین دا..داری چ گوهی میخور...ی
_میخام برم پیش ا.ت میخام بمیرم میخام خلاص شم میخام بمیرم ها شاید منو ببخشه
+ت...ته..یونگ ببین عون ی سوتفاهم(نمد درس نوشتم یا ن هرچی بود حلال کنید یاع یاع)بود تقصیر ت نبود اونا بهت خبر اشتباه دادن
_لنتی تقصییر من بود اونا بهم عکس فتوشاپ شده دادن چرا من باور کردم ک ....ک....عو..ن زیر ی مرد دیگس ها؟چرا باور کردم مگ قول نداده بودیم بهم اعتماد داشته باشین هرچی شد پشت هم باشیم من زدم زیر قولم میفهمی؟(دادو گریه صگی عرررر بچممم)
+تهیونگ داداش منم جات بودم باور میکردم لنتی ت حق داشتی حالا بیا پایین کار خطرناکی نکن
_من باعث شدم من عونو گرفتم زیر مشتو لگدم میفهمی بعد مث ی تیکه اشغال پرتش کردم ت خیابون بسههههههه منن مقصرممممم مننن باعثثث شدممم عوننن خدشووو بکشهههه الانممم میخامم برمم پیش بدوننن اونن نمیتونممم زندگی کنمممم اون قلبم نفسم همه چیزم بود من بدون اون چیکار کنم ها؟(دادو گریه سگی باز)
+تهیونگ خاهش میکنم تهیونگ مقصر ت نبودی مقصر اون دشمنای کوفتیت بودن حدقل بمون از اونا انتقام بگیر لطفااااااا بیا پایین لط....
میخاست ادامه ی حرفشو کامل کنه با شنیدن حرفی از دهن هیونگش احساس کرد خون تو رگاش جریان نداره
این جمله هم این بود ک(داداش کوشولو مراقب خدتو پسرا باش هیچ وقت مثل من نشو دوست دارم خدافظ)
و یهو....دیگه اثری ازش رو لبه ی پشت بوم نبود
کوک همینطوری به جای خالی هیونگش روی لبه ی پشت بوم خیره بود هنوز تو شک بود انگار مغزش هنوز نمیتونست قبول کنه و درک کنه که مرگ هیونگشو جلوی چشماش دیده....
بعد چند ثانیه با صدای بلندی ب خودش اومد (بوم)
_تههههیونگگگگگگ نننههههههههههههه(گریه و داد)
بدو بدو به سمت لبه ی پشت بوم رف و پایینو چک کرد که با جسم بی جون هیونگش و خون خیلی زیادی مواجه شد
چی؟یعنی این اخرش بود؟یعنی بهترین دوستش داداشش هیونگش دیگه مرده بود؟دیگه نمیتونست لبخندای مستطیلی داداششو ببینه؟دیگه نمیتونست سر هیونگش کرم بریزه و شیطنتت کنه؟این پایانش بود؟
مغزش و ذهنش نمیتونست قبول کنه نمیتونست ولی دیگه داداشش رفته بود پیش عشقش
با صدای بلند و پر از بغض و گریه ای گفت:
_نه امکان ندارههههه اینن تتتتتوووو نیستییییی ایننن تتتوو نیستیییی من باور نمیکنم دست از شوخی بردار این شوخیه قشنگی نیس باشهههه؟(گریههههه سگییییی جشهسهسمهطهیچشج)
*************
اخبار:خبر شوکه کننده کیم تهیونگ عضو بزرگ ترین گروه خوانندگی جهان یعنی بی تی اس خودکشی کرد او خودش را از ساختمانی پانزده طبقه پرت کرد پایین
و همین طور داستان ما تموم شد.
البته شاید ت این دنیا تموم شده باشه ولی ت دنیای دیگ شروعی دیگه برای دوتا زوج عاشقمونه
پایان.
رز سیاه
علامت کوک+علامت ته_
+ت..تهیونگ بیا پایین دا..داری چ گوهی میخور...ی
_میخام برم پیش ا.ت میخام بمیرم میخام خلاص شم میخام بمیرم ها شاید منو ببخشه
+ت...ته..یونگ ببین عون ی سوتفاهم(نمد درس نوشتم یا ن هرچی بود حلال کنید یاع یاع)بود تقصیر ت نبود اونا بهت خبر اشتباه دادن
_لنتی تقصییر من بود اونا بهم عکس فتوشاپ شده دادن چرا من باور کردم ک ....ک....عو..ن زیر ی مرد دیگس ها؟چرا باور کردم مگ قول نداده بودیم بهم اعتماد داشته باشین هرچی شد پشت هم باشیم من زدم زیر قولم میفهمی؟(دادو گریه صگی عرررر بچممم)
+تهیونگ داداش منم جات بودم باور میکردم لنتی ت حق داشتی حالا بیا پایین کار خطرناکی نکن
_من باعث شدم من عونو گرفتم زیر مشتو لگدم میفهمی بعد مث ی تیکه اشغال پرتش کردم ت خیابون بسههههههه منن مقصرممممم مننن باعثثث شدممم عوننن خدشووو بکشهههه الانممم میخامم برمم پیش بدوننن اونن نمیتونممم زندگی کنمممم اون قلبم نفسم همه چیزم بود من بدون اون چیکار کنم ها؟(دادو گریه سگی باز)
+تهیونگ خاهش میکنم تهیونگ مقصر ت نبودی مقصر اون دشمنای کوفتیت بودن حدقل بمون از اونا انتقام بگیر لطفااااااا بیا پایین لط....
میخاست ادامه ی حرفشو کامل کنه با شنیدن حرفی از دهن هیونگش احساس کرد خون تو رگاش جریان نداره
این جمله هم این بود ک(داداش کوشولو مراقب خدتو پسرا باش هیچ وقت مثل من نشو دوست دارم خدافظ)
و یهو....دیگه اثری ازش رو لبه ی پشت بوم نبود
کوک همینطوری به جای خالی هیونگش روی لبه ی پشت بوم خیره بود هنوز تو شک بود انگار مغزش هنوز نمیتونست قبول کنه و درک کنه که مرگ هیونگشو جلوی چشماش دیده....
بعد چند ثانیه با صدای بلندی ب خودش اومد (بوم)
_تههههیونگگگگگگ نننههههههههههههه(گریه و داد)
بدو بدو به سمت لبه ی پشت بوم رف و پایینو چک کرد که با جسم بی جون هیونگش و خون خیلی زیادی مواجه شد
چی؟یعنی این اخرش بود؟یعنی بهترین دوستش داداشش هیونگش دیگه مرده بود؟دیگه نمیتونست لبخندای مستطیلی داداششو ببینه؟دیگه نمیتونست سر هیونگش کرم بریزه و شیطنتت کنه؟این پایانش بود؟
مغزش و ذهنش نمیتونست قبول کنه نمیتونست ولی دیگه داداشش رفته بود پیش عشقش
با صدای بلند و پر از بغض و گریه ای گفت:
_نه امکان ندارههههه اینن تتتتتوووو نیستییییی ایننن تتتوو نیستیییی من باور نمیکنم دست از شوخی بردار این شوخیه قشنگی نیس باشهههه؟(گریههههه سگییییی جشهسهسمهطهیچشج)
*************
اخبار:خبر شوکه کننده کیم تهیونگ عضو بزرگ ترین گروه خوانندگی جهان یعنی بی تی اس خودکشی کرد او خودش را از ساختمانی پانزده طبقه پرت کرد پایین
و همین طور داستان ما تموم شد.
البته شاید ت این دنیا تموم شده باشه ولی ت دنیای دیگ شروعی دیگه برای دوتا زوج عاشقمونه
پایان.
۱۰.۷k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.