پارت 7
یک هو انگار که زمان متوقف شده باشه بین زمان و هوا معلق شدم. نگاه کردم دیدم شوگاست. دستش رو گذاشته بود زیر کمرم و منو چسبونده بود به خودش.گفتم ( منو بزار زمین عوضی😡😠)
گفت ( جیغ جیغ نکن پیشی کوچولو. بزارمت زمین که بیوفتی؟)
گفتم ( هه! مگه تو ژان والژانی؟)
که انداختم زمین. با کمر افتادم و سرش داد زدم ( هووووووی چته عوضی. مگه مرض داریییییی؟)
پوزخندی زد و گفت ( آ... ببخشید پیشی کوچولو ولی خودت گفتی بزارمت زمین.نگفتی؟)
از زمین بلند شدم و گفتم ( دفعه دیگه خودم دهنتو سرویس میکنم)
گفت ( اوکی پیشی کوچولو منتظرم.)
گفتم ( باشه. حالا میبینیم😎!) و رفتم.اون واقعا نمونه کامل یه عوضیه. گوشیم رک در آوردم تا کمی باهاش بازی کنم. همین که رفتم توی بازی گوشیم هنگ کرد. حتی خاموش هم نمیشد. رفتم پیش هوسوک ( هوسوک هکره) تا برام درستش کنه.هوسوک روی مبل توی پذیرائی نشسته بود و داشت با نامجون فیلم نگاه میکرد. رفتم پیششون و سلا کردم .کنیا (سلام پسرا! هوسوک گوشیم مرض گرفته بلدی درستش کنی؟)
داشت بلند قهقه میزد و روده بر شده بود از خنده که گفت ( مگه گوشی ها هم مرض میگیرن؟خخخخخخخخخ)
گفتم (لطفا اگه میشه بیمار من رو ویزیت کنید دکتر )
نامجون هم داشت می خندید. اصلا شبیه مافیا نبودن
گفت ( جیغ جیغ نکن پیشی کوچولو. بزارمت زمین که بیوفتی؟)
گفتم ( هه! مگه تو ژان والژانی؟)
که انداختم زمین. با کمر افتادم و سرش داد زدم ( هووووووی چته عوضی. مگه مرض داریییییی؟)
پوزخندی زد و گفت ( آ... ببخشید پیشی کوچولو ولی خودت گفتی بزارمت زمین.نگفتی؟)
از زمین بلند شدم و گفتم ( دفعه دیگه خودم دهنتو سرویس میکنم)
گفت ( اوکی پیشی کوچولو منتظرم.)
گفتم ( باشه. حالا میبینیم😎!) و رفتم.اون واقعا نمونه کامل یه عوضیه. گوشیم رک در آوردم تا کمی باهاش بازی کنم. همین که رفتم توی بازی گوشیم هنگ کرد. حتی خاموش هم نمیشد. رفتم پیش هوسوک ( هوسوک هکره) تا برام درستش کنه.هوسوک روی مبل توی پذیرائی نشسته بود و داشت با نامجون فیلم نگاه میکرد. رفتم پیششون و سلا کردم .کنیا (سلام پسرا! هوسوک گوشیم مرض گرفته بلدی درستش کنی؟)
داشت بلند قهقه میزد و روده بر شده بود از خنده که گفت ( مگه گوشی ها هم مرض میگیرن؟خخخخخخخخخ)
گفتم (لطفا اگه میشه بیمار من رو ویزیت کنید دکتر )
نامجون هم داشت می خندید. اصلا شبیه مافیا نبودن
۱۷.۹k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.