𓊈𝑉𝐼𝐶𝑇𝐼𝑀𓊉 قربانی
𓊈𝑉𝐼𝐶𝑇𝐼𝑀𓊉 قربانی
part...1
لندن...17ژوئن1997
3:45دقیقه صبح
کلاه کاسکت سبز رنگ رو از روی سرش برداشت و انگشت های کشیده اش رو داخل موهای بهم ریختش فرو برد
درحالی که سعی میکرد جدیت خودش رو حفظ کنه با شتاب از موتورش پایین اومد
سرباز تازه کاری که دو روز از ورودش به معروف ترین اداره پلیس لندن میگذشت
پا تند کرد و خودش رو به ستوان شماره یک
مرکز رسوند...
_قربان خوش اومدید!
+اسم مقتول؟
_آدا وگنر...30 ساله...جنسیت زن...
دستشو رو شونه ی سرباز که از شدت استرس میلرزید قرار داد و با ارامش دستکش هایی که در دست سرباز بود رو گرفت
+اروم باش سرباز!
دستاش رو داخل دستکس های یکبار مصرف سفید رنگ کرد و به سمت محل جرم قدم برداشت
نگاهی خنثی به جسد خونی زن انداخت
رو دوپایش نشست و موهای زن رو از روی گردنش کنار زد
+دوباره همون علامت...!
حرف انگلیسی J با چاقو روی گردن مقتول هک شده بود
از جسد فاصله گرفت و نگاهشو به مامور دوم مرکز داد
+ یک قتل دیگه به قتل زنجیره ای اضاف شد!
دست هاشو به همراه پاکت سیگار از جیب شلوار پارچه ای اش بیرون اورد
یه نخ دراورد و با فندک اتمی روشنش کرد
درحالی که دود چندش و بدبو ی سیگار رو به صورت دختر روبه رو اش بیرون میداد لب زد:
-16قتل پی در پی...پرونده ی پیچیده ایه! فکر میکردم این پرونده برای بهترین مامور پلیس لندن مثل اب خوردن باشه.
پوزخند حال بهم زنی روی لب هاش بود
دختر سیگار رو از دست مرد بیرون کشید و پک طولانی ای بهش زد و بقیش رو انداخت زیر پاهاش و لهش کرد
+اگه اسم من ماریا لجنزه این پرونده رو تا یه هفته دیگه حل میکنم
پوزخند صدا داری به چهره ی متعجب مرد زد و با قدم های محکم و بلند از کوچه ی باریک و طولانی خارج شد و سوار موتورش شد
لایک و فالو فراموش نکن❤️🩹
دوست نداری نخون...گزارش دادن من نشونه ی شعور پایینته
part...1
لندن...17ژوئن1997
3:45دقیقه صبح
کلاه کاسکت سبز رنگ رو از روی سرش برداشت و انگشت های کشیده اش رو داخل موهای بهم ریختش فرو برد
درحالی که سعی میکرد جدیت خودش رو حفظ کنه با شتاب از موتورش پایین اومد
سرباز تازه کاری که دو روز از ورودش به معروف ترین اداره پلیس لندن میگذشت
پا تند کرد و خودش رو به ستوان شماره یک
مرکز رسوند...
_قربان خوش اومدید!
+اسم مقتول؟
_آدا وگنر...30 ساله...جنسیت زن...
دستشو رو شونه ی سرباز که از شدت استرس میلرزید قرار داد و با ارامش دستکش هایی که در دست سرباز بود رو گرفت
+اروم باش سرباز!
دستاش رو داخل دستکس های یکبار مصرف سفید رنگ کرد و به سمت محل جرم قدم برداشت
نگاهی خنثی به جسد خونی زن انداخت
رو دوپایش نشست و موهای زن رو از روی گردنش کنار زد
+دوباره همون علامت...!
حرف انگلیسی J با چاقو روی گردن مقتول هک شده بود
از جسد فاصله گرفت و نگاهشو به مامور دوم مرکز داد
+ یک قتل دیگه به قتل زنجیره ای اضاف شد!
دست هاشو به همراه پاکت سیگار از جیب شلوار پارچه ای اش بیرون اورد
یه نخ دراورد و با فندک اتمی روشنش کرد
درحالی که دود چندش و بدبو ی سیگار رو به صورت دختر روبه رو اش بیرون میداد لب زد:
-16قتل پی در پی...پرونده ی پیچیده ایه! فکر میکردم این پرونده برای بهترین مامور پلیس لندن مثل اب خوردن باشه.
پوزخند حال بهم زنی روی لب هاش بود
دختر سیگار رو از دست مرد بیرون کشید و پک طولانی ای بهش زد و بقیش رو انداخت زیر پاهاش و لهش کرد
+اگه اسم من ماریا لجنزه این پرونده رو تا یه هفته دیگه حل میکنم
پوزخند صدا داری به چهره ی متعجب مرد زد و با قدم های محکم و بلند از کوچه ی باریک و طولانی خارج شد و سوار موتورش شد
لایک و فالو فراموش نکن❤️🩹
دوست نداری نخون...گزارش دادن من نشونه ی شعور پایینته
۲۰.۴k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.