پارت ۶
ویو یونگی
شت قبل از اینکه بگیرمش افتاد
ویو ادمین
یونگی رفت بالای سر جیمینو بغلش کرد بردتش اتاق بهداشت......
بعد از چند دقیقه جیمین بهوش اومد و فهمیدن دستش شکست
+اوه جیمین خوبی؟
∆عا.. هم اره خوبم
+ببخشید ۲ ثانیه زود تر فهمیده بودم اینجوری نمیشدی
∆نه بابا تقسیر(املاشو بلد نیستم) تو نیست تقسیر اون نردبونه عنتره
ویو یونگی
دیدم داره به نردبون فحش میده عاااا کیوتتتتت.... ها... چیشد الان ها؟
+بریم خونه؟
∆مگه کلاس نداریم
+خب میریم میگیم این اتفاق افتاده منم باید ببرمت خونه
∆میخوای کلاسو بپیچونی مگه نه؟
+اوهوم
∆خب باشه....
جیمینو من رفتیم خونه فقط یه مشکلی بود
نمیتونستیم با دوچرخه برین چون دستش شکسته بود و نمیتونست منو بگیره
برای همین پیاده رفتیم و رسیدیم خونه
☆ای وای جیمین دستت چیشده؟
+هیچی مامان خورده زمین
∆ببخشید که خوردم زمین
ها؟ من تعجب کرده بودم چرا باید برای اینکه زخمی شده معزرت خواهی کنه
+میخوای بری تو اتاق بخوابی؟
∆نه... دستم شیکسته زخم شمشیر که نخوردم.. ببین تا بابا نیست میتونیم یه کاری کنیم
+چیکار
∆من یه خونه درختی ساختم که خیلی بزرگه به بچه ها زنگ بزن بگو بیان خونمون
+ها؟ ... چرا
∆مرز عراق زنگ بزن دیگه
+اوکی فقط پله داره خونه درختید؟
∆نه نردوبن داره
+خب عقل کل تو چجوری میخوای بری اون بالا
∆با کمک جین
+بلندت میکنه؟
∆اره
+خب من میبرمت بالا
∆عاا..خب..باشه
ویو ادمین
پسرا رفتم دم درخت
یونگی جیمینو کول کردو رفت بالا
∆واو چجوری میتونی درحالی که من رو کولتم بری بالا
+به راحتی...من بوکسورما
∆بلی..بلی
رفتن بالا و تا نیم ساعت بعدش همه ی پسرا اومدن...
شت قبل از اینکه بگیرمش افتاد
ویو ادمین
یونگی رفت بالای سر جیمینو بغلش کرد بردتش اتاق بهداشت......
بعد از چند دقیقه جیمین بهوش اومد و فهمیدن دستش شکست
+اوه جیمین خوبی؟
∆عا.. هم اره خوبم
+ببخشید ۲ ثانیه زود تر فهمیده بودم اینجوری نمیشدی
∆نه بابا تقسیر(املاشو بلد نیستم) تو نیست تقسیر اون نردبونه عنتره
ویو یونگی
دیدم داره به نردبون فحش میده عاااا کیوتتتتت.... ها... چیشد الان ها؟
+بریم خونه؟
∆مگه کلاس نداریم
+خب میریم میگیم این اتفاق افتاده منم باید ببرمت خونه
∆میخوای کلاسو بپیچونی مگه نه؟
+اوهوم
∆خب باشه....
جیمینو من رفتیم خونه فقط یه مشکلی بود
نمیتونستیم با دوچرخه برین چون دستش شکسته بود و نمیتونست منو بگیره
برای همین پیاده رفتیم و رسیدیم خونه
☆ای وای جیمین دستت چیشده؟
+هیچی مامان خورده زمین
∆ببخشید که خوردم زمین
ها؟ من تعجب کرده بودم چرا باید برای اینکه زخمی شده معزرت خواهی کنه
+میخوای بری تو اتاق بخوابی؟
∆نه... دستم شیکسته زخم شمشیر که نخوردم.. ببین تا بابا نیست میتونیم یه کاری کنیم
+چیکار
∆من یه خونه درختی ساختم که خیلی بزرگه به بچه ها زنگ بزن بگو بیان خونمون
+ها؟ ... چرا
∆مرز عراق زنگ بزن دیگه
+اوکی فقط پله داره خونه درختید؟
∆نه نردوبن داره
+خب عقل کل تو چجوری میخوای بری اون بالا
∆با کمک جین
+بلندت میکنه؟
∆اره
+خب من میبرمت بالا
∆عاا..خب..باشه
ویو ادمین
پسرا رفتم دم درخت
یونگی جیمینو کول کردو رفت بالا
∆واو چجوری میتونی درحالی که من رو کولتم بری بالا
+به راحتی...من بوکسورما
∆بلی..بلی
رفتن بالا و تا نیم ساعت بعدش همه ی پسرا اومدن...
۳.۴k
۲۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.