ادامه 🪩عشقـ ِرومخـp⁵
-_- ¶خب اونموقع فاز نصیحت و بچه مثبتی برمیداشتین و شروع میکردین به نصیحت که راه خودتو برو و اینجور چیزا. -نخیرم-_- نهایت بهت پیشنهاد میدادیم باهم از خونه ف*ر*ا*ر کنیم بیایم اینجا. اینو گفتم و یه قلپ از میلک شیکی که جلوم بود خوردم و با گارام و مینایی مواجه شدم که داشتن با قیافه ی (O_O) و با بهت بهم زل میزدن. تک خنده ای کردم و گفتم -چیه خب؟ ¶هیچی تو بخور فقط. ( ̄ ³ ̄)
همینحوری داشتیم حرف میزدیم که یهو صدای جیغ یه دختر اومد.
دخترا به منبع صدا نگاه کردن و. دوباره! دوباره جیمین و جونگ کوک بودن که باعث ترس بقیه شدن.اما چرا؟! اون دوتا باید به مجازاتشون عمل میکردن؟! و حالا خون چه وون به جوش اومده بود که اونا چرا به قولشون عمل نکرده بودن؟؟؟؟ دفعه ی قبل گارام بود که بحث و شروع کرد. اما اینبار چه وون جوری داد زد که حتی زمین لرزید! -یاااااا! $با تمام قدرتش و به بلند ترین نحوی که میتونه حرفاشو داد میزنه. از جاشون بلند شدن و به سمتشون رفتن. جیمین با خنده و حالتی که میخواد تیکه بندازه گفت ÷چتونه.. 😂! بعد از دوماه همو دیدیم نباید مهربون تر رفتار کنید😂!؟*جیمین دستاسو به حالت 🤷🏻♀️ میگیره*-هه*پوزخند* به همین راحتی زدین زیر قولتون و انتظار دارید با مهربونی باهاتون رفتار کنم؟ امر دیگه ای نیس؟ شماها حتی یه روزم به قولتون عمل نکردیدددد!!!! ×آیگوووو واقعا انتظار داشتی به چرت و پرتای دوتا جوجه گوش کنیم؟! هه! هنوزم... حرفش با داد دبیر جئون نصفه نیمه موند. البته داد که چه عرض کنم.از فریادم بلند تر بود.!( علامت دبیر جئون ؛ ) ؛ یااا جئون جونگکوککک پارک جیمینننن!!!!! پوزخند جونگکوک و جیمین محو شد و به وضوح میشد بی حوصلگی و عصبانیت رو تو نگاهای جفتشون دید! دبیر جئون با حالت تمسخر و عصبانیتی که تو صداش موج میزد گفت ؛تو دفترم میبینمتون و با قدم های محکم صحنه رو ترک کرد. جیمین و جونگکوکم همینطور به طرف مخالف سمتی که دبیر رفت حرکت کردن. چه وون، گارام و مینا هم باز به سمت جایی که نشسته بودن رفتن و وقتی نشستن -راس میگف. چرا انقد احم قانه رفتار کردیم و فک کردیم اونا الان تحت تاثیر قرار میگیرن و به حرفمون گوش میدن؟
همینحوری داشتیم حرف میزدیم که یهو صدای جیغ یه دختر اومد.
دخترا به منبع صدا نگاه کردن و. دوباره! دوباره جیمین و جونگ کوک بودن که باعث ترس بقیه شدن.اما چرا؟! اون دوتا باید به مجازاتشون عمل میکردن؟! و حالا خون چه وون به جوش اومده بود که اونا چرا به قولشون عمل نکرده بودن؟؟؟؟ دفعه ی قبل گارام بود که بحث و شروع کرد. اما اینبار چه وون جوری داد زد که حتی زمین لرزید! -یاااااا! $با تمام قدرتش و به بلند ترین نحوی که میتونه حرفاشو داد میزنه. از جاشون بلند شدن و به سمتشون رفتن. جیمین با خنده و حالتی که میخواد تیکه بندازه گفت ÷چتونه.. 😂! بعد از دوماه همو دیدیم نباید مهربون تر رفتار کنید😂!؟*جیمین دستاسو به حالت 🤷🏻♀️ میگیره*-هه*پوزخند* به همین راحتی زدین زیر قولتون و انتظار دارید با مهربونی باهاتون رفتار کنم؟ امر دیگه ای نیس؟ شماها حتی یه روزم به قولتون عمل نکردیدددد!!!! ×آیگوووو واقعا انتظار داشتی به چرت و پرتای دوتا جوجه گوش کنیم؟! هه! هنوزم... حرفش با داد دبیر جئون نصفه نیمه موند. البته داد که چه عرض کنم.از فریادم بلند تر بود.!( علامت دبیر جئون ؛ ) ؛ یااا جئون جونگکوککک پارک جیمینننن!!!!! پوزخند جونگکوک و جیمین محو شد و به وضوح میشد بی حوصلگی و عصبانیت رو تو نگاهای جفتشون دید! دبیر جئون با حالت تمسخر و عصبانیتی که تو صداش موج میزد گفت ؛تو دفترم میبینمتون و با قدم های محکم صحنه رو ترک کرد. جیمین و جونگکوکم همینطور به طرف مخالف سمتی که دبیر رفت حرکت کردن. چه وون، گارام و مینا هم باز به سمت جایی که نشسته بودن رفتن و وقتی نشستن -راس میگف. چرا انقد احم قانه رفتار کردیم و فک کردیم اونا الان تحت تاثیر قرار میگیرن و به حرفمون گوش میدن؟
۱.۹k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.