p.5
ویو جیمین:
دست خودم نبود ولی دوس داشتم بغلش کنم
خودتو کنترل کن پارک جیمیییین
هوف ت میتونی
ولی چرا انقدر این دختر خوبه؟ واقعا شیرینه
_داریم میرسیم ب عمارت
*عام تو از چی من خوشت اومده جیمین؟
_پرسیدن داره؟
*اخه من ت یه خانواده ی فقیر بزرگ شدم بابام قمار باز مامانم افسرده
_واقعا ک فک کردی اینا واسم مهمه؟ تو واقعا خیلی خوشگلی مهربونی ساده ای و کلی دیگه...
*ولی جیمین تو..
_رسیدیم
ویو ا/ت:
داشتم حرف میزدم ک جیمین گفت رسیدیم
گاد عجب عمارتی بووود
پادشاهی چیزیه؟
حتما میلیارده نع پیشترررر
دستمو گرفو باهم رفتیم توی عمارت
خیلی قشنگ بووود
پر اتاق
باهم رفتیم طبقه ی بالا
دوتا اتاق نشونم داد گفت یکیش واس توعه
یکیشم مشترک
_خوب این اتاق توعه اینم اتاق مشترکمون
*اتاق م... مشترک؟
_اره اتاق مشترک:)
*باشه
_چیزی می خوری؟
*لباسمو عوض کنم...
_برو توی اتاقت کمدتو وا کن ببین کدومشو دوس داری
*باشه
_من میرم لباسمو عوض
*باشه
_کاری نداری عزیزم؟
*نه
ویو ا/ت:
جیمین گف می خواد بره لباسشو عوض کنه
رفتی محکم بغلم کرد و رفت
ی ارامش خاصی توی بغلش داشتم
هوم اره واقعا بغلش واسم امنیت داره
رفتم توی اتاق خیلی خوشگل بود در کمدو وا کردم با هَوارتا( همون خیلی زیاد) لباس مواجه شدم:/
یکیش از یکیش قشنگتر بوووود
یکیشون ک راحت و گشاد بودو برداشتمو پوشیدم با شلوارش ست بود
موهامو شونه کردم و دم اسبی بستم و رو تختم نشستم که یکی در زد
دست خودم نبود ولی دوس داشتم بغلش کنم
خودتو کنترل کن پارک جیمیییین
هوف ت میتونی
ولی چرا انقدر این دختر خوبه؟ واقعا شیرینه
_داریم میرسیم ب عمارت
*عام تو از چی من خوشت اومده جیمین؟
_پرسیدن داره؟
*اخه من ت یه خانواده ی فقیر بزرگ شدم بابام قمار باز مامانم افسرده
_واقعا ک فک کردی اینا واسم مهمه؟ تو واقعا خیلی خوشگلی مهربونی ساده ای و کلی دیگه...
*ولی جیمین تو..
_رسیدیم
ویو ا/ت:
داشتم حرف میزدم ک جیمین گفت رسیدیم
گاد عجب عمارتی بووود
پادشاهی چیزیه؟
حتما میلیارده نع پیشترررر
دستمو گرفو باهم رفتیم توی عمارت
خیلی قشنگ بووود
پر اتاق
باهم رفتیم طبقه ی بالا
دوتا اتاق نشونم داد گفت یکیش واس توعه
یکیشم مشترک
_خوب این اتاق توعه اینم اتاق مشترکمون
*اتاق م... مشترک؟
_اره اتاق مشترک:)
*باشه
_چیزی می خوری؟
*لباسمو عوض کنم...
_برو توی اتاقت کمدتو وا کن ببین کدومشو دوس داری
*باشه
_من میرم لباسمو عوض
*باشه
_کاری نداری عزیزم؟
*نه
ویو ا/ت:
جیمین گف می خواد بره لباسشو عوض کنه
رفتی محکم بغلم کرد و رفت
ی ارامش خاصی توی بغلش داشتم
هوم اره واقعا بغلش واسم امنیت داره
رفتم توی اتاق خیلی خوشگل بود در کمدو وا کردم با هَوارتا( همون خیلی زیاد) لباس مواجه شدم:/
یکیش از یکیش قشنگتر بوووود
یکیشون ک راحت و گشاد بودو برداشتمو پوشیدم با شلوارش ست بود
موهامو شونه کردم و دم اسبی بستم و رو تختم نشستم که یکی در زد
۴.۴k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.