♡Crazy of love♡ pt13
♡Crazy of love♡ pt13
دیوانهٔ عشق
( ویوی جیهوپ )
واقعا نمیدونم چیشد رفتم دستشویی و وقتی از دستشویی اومدم بیرون دیدم یونگی و جیمین دعواشون گرفته آرومشون کردیم
نمیدونم یر چی دعوا میکنم اما میدونم اسم ات و اومد از نامجون پرسیدم ببینم چیشده
$ چیشده؟
چشونه دوباره اینا
هوم؟
® هیچی این دوتا احمق هی دعوا میکنن
$ سر چی؟
® ( تعریف میکنه )
همینکه نامجون اینو گفت شوکه شدم
نمیخواستم دوباره دعوا بشه پس هیچی نگفتم و نشستم و اونا هم نشستن
( ویوی یونگی )
نشسته بودیم که یهو جیمین بلند شد و شروع کرد به چرت و پرت گفتن و منم دیگه تحمل نکردم و دعوا کردیم
بعدش دیگه بچه ها اومدن و از هم جدامون کردن و نشستیم
هنوز صندلی ات نزدیک صندلی من بود
کم کم دستام رو به دستای ات نزدیک کردم و دستش گرفتم
واقعا حس خیلی خوبی داشت
حیف که اون از من خوشش نمیاد
( ویوی ات )
نشستیم که یهو حس کردم یه چیزی داره دستام رو لمس میکنه
اولش اهمیت ندادم و فکر کردم مورچه س اما وقتی یکم گذشت حس کردم یکی داره دستام رو میگیره
وقتی نگا کردم دیدم خیلی سفت یونگی دستام رو گرفته و ولش هم نمیکرد
امیدوارم جیهوپ و جیمین نبینن
هیچکاری از دستم بر نمیومد که دیدم جیمین برا اس ام اس فرستاده
( اس ام اس های جیمین )
چرا انقدر به شوگا نزدیکی؟
بیا کنار خودم بشین
( پایان اس ام اس های جیمین )
واقعا شوکه شده بودم
چرا جیمین واسه من همچین پیامی داده بود
نمیدونستم چیکار کنم
جیمین هی اس ام اس میفرستاد برام شوگا هم دستام رو ول نمیکرد پس سعی کردم یه بهونه برا جیمین جور کنم تا بیخیال بشه
پس براش اس ام اس فرستادم
ادامه در کامنت...
دیوانهٔ عشق
( ویوی جیهوپ )
واقعا نمیدونم چیشد رفتم دستشویی و وقتی از دستشویی اومدم بیرون دیدم یونگی و جیمین دعواشون گرفته آرومشون کردیم
نمیدونم یر چی دعوا میکنم اما میدونم اسم ات و اومد از نامجون پرسیدم ببینم چیشده
$ چیشده؟
چشونه دوباره اینا
هوم؟
® هیچی این دوتا احمق هی دعوا میکنن
$ سر چی؟
® ( تعریف میکنه )
همینکه نامجون اینو گفت شوکه شدم
نمیخواستم دوباره دعوا بشه پس هیچی نگفتم و نشستم و اونا هم نشستن
( ویوی یونگی )
نشسته بودیم که یهو جیمین بلند شد و شروع کرد به چرت و پرت گفتن و منم دیگه تحمل نکردم و دعوا کردیم
بعدش دیگه بچه ها اومدن و از هم جدامون کردن و نشستیم
هنوز صندلی ات نزدیک صندلی من بود
کم کم دستام رو به دستای ات نزدیک کردم و دستش گرفتم
واقعا حس خیلی خوبی داشت
حیف که اون از من خوشش نمیاد
( ویوی ات )
نشستیم که یهو حس کردم یه چیزی داره دستام رو لمس میکنه
اولش اهمیت ندادم و فکر کردم مورچه س اما وقتی یکم گذشت حس کردم یکی داره دستام رو میگیره
وقتی نگا کردم دیدم خیلی سفت یونگی دستام رو گرفته و ولش هم نمیکرد
امیدوارم جیهوپ و جیمین نبینن
هیچکاری از دستم بر نمیومد که دیدم جیمین برا اس ام اس فرستاده
( اس ام اس های جیمین )
چرا انقدر به شوگا نزدیکی؟
بیا کنار خودم بشین
( پایان اس ام اس های جیمین )
واقعا شوکه شده بودم
چرا جیمین واسه من همچین پیامی داده بود
نمیدونستم چیکار کنم
جیمین هی اس ام اس میفرستاد برام شوگا هم دستام رو ول نمیکرد پس سعی کردم یه بهونه برا جیمین جور کنم تا بیخیال بشه
پس براش اس ام اس فرستادم
ادامه در کامنت...
۴.۶k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.