پارت پنج
پارت پنج
فردا صبح
کوک: از خواب بیدار شدم اروم دستمو از زیر سر کلوئی دراوردم..
به سمت حموم رفتم تا دوش بگیرم..
کلوئی: از خواب بیدار شدم..
دیدم کوک نیست..
چسامو مالوندم با عروسک تو بغلم از پله ها رفتم پایین..
نبود
برگشتم و دستشویی رو دیدم نبود در حمومو باز کردم که دیدمش
کلوئی: هین ببشییید
کوک: ای..
پوووف
بله
کلوئی: لباس چی بپشم امروز..
کوک: نمیدونم یچی بپوش دیگ..
کلوئی: اخه هر روز شما میگید
کوک: من دیگ ددیتم و تو بیبیم نیاز نیس لباس خدمتکاری بپوشی
کلوئی: چشام برق زد..
درو با هیجان باز کردم..
جدیییی..
کوک: کشیدم درو بستم..
ار جدیییی
کلوئی: درو اروم باز، کردم سرمو بردم لای در..
کوک: میزنمتااا
کلوئی: عروسکمو گذاشتم زمین..
رفتم تو
کوک: هیییی
کلویی: منم موخوام دوش بگیرم..
کوک: دستشو کشیدم زیر دوش..
با دستام دورشو قفل کردم
کلوئی: هی لباسم خیس شد..
کوک: لباساشو دراوردم..
کلوئی: با دستام جاهای مهم بدنمو پوشوندم..
کوک: انگشتامو رو گردنش را میبردم..
گردنشو گرفتم
لباشو بوسیدم..
از لباش دل کندم..
برش گردوندم سمت دیوار گردنشو گرفتم..
اینجوری که معلومه قبلا جر خوردی..
کلوئی: خ..ف
کوک: گردنشو یکم شل تر گرفتم
کلوئی: اخیشش..
نبخدااا
کوک: گردنشو سفت گرفتم..
اروم کردم سرشو تو سوزلخ پشتش..
اووم..
فردا صبح
کوک: از خواب بیدار شدم اروم دستمو از زیر سر کلوئی دراوردم..
به سمت حموم رفتم تا دوش بگیرم..
کلوئی: از خواب بیدار شدم..
دیدم کوک نیست..
چسامو مالوندم با عروسک تو بغلم از پله ها رفتم پایین..
نبود
برگشتم و دستشویی رو دیدم نبود در حمومو باز کردم که دیدمش
کلوئی: هین ببشییید
کوک: ای..
پوووف
بله
کلوئی: لباس چی بپشم امروز..
کوک: نمیدونم یچی بپوش دیگ..
کلوئی: اخه هر روز شما میگید
کوک: من دیگ ددیتم و تو بیبیم نیاز نیس لباس خدمتکاری بپوشی
کلوئی: چشام برق زد..
درو با هیجان باز کردم..
جدیییی..
کوک: کشیدم درو بستم..
ار جدیییی
کلوئی: درو اروم باز، کردم سرمو بردم لای در..
کوک: میزنمتااا
کلوئی: عروسکمو گذاشتم زمین..
رفتم تو
کوک: هیییی
کلویی: منم موخوام دوش بگیرم..
کوک: دستشو کشیدم زیر دوش..
با دستام دورشو قفل کردم
کلوئی: هی لباسم خیس شد..
کوک: لباساشو دراوردم..
کلوئی: با دستام جاهای مهم بدنمو پوشوندم..
کوک: انگشتامو رو گردنش را میبردم..
گردنشو گرفتم
لباشو بوسیدم..
از لباش دل کندم..
برش گردوندم سمت دیوار گردنشو گرفتم..
اینجوری که معلومه قبلا جر خوردی..
کلوئی: خ..ف
کوک: گردنشو یکم شل تر گرفتم
کلوئی: اخیشش..
نبخدااا
کوک: گردنشو سفت گرفتم..
اروم کردم سرشو تو سوزلخ پشتش..
اووم..
۴.۷k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.