رویای من ... پارت 3
رویای من ... پارت 3
همینطور داشتم وسایلمو جمع میکردم که ی دختره اومد سمتم
جینا : سلام من کیم جینا هستم
این سوک: سلام . منم که میدونی اسمم چیه ! از اشناییت خوشبختم
جینا: اره میدونم مین این سوک . اسم قشنگی داری
این سوک: مرسی مادربزرگمم این اسم رو انتخاب کرده
جینا: اهومم میای دوست شیم ؟
( این سوک )
از اونجایی که هیچ دوستی نداشتم قبول کردم شاید اون بتونه اولین دوست و اخرین دوستم باشه.....
این سوک: قبوله
جینا : میای زنگ تفریح رو باهم بریم ؟
این سوک: اره فقط قبلش من کاری دارم باید خوراکیمو از تو قفسم بردارم
جینا: باشه اشکالی نداره
( این سوک )
وسایلمو جمع کردم و با جینا به راه افتادیم و رسیدیم به قفسم...
جینا کنار وایستاد و من درقفسم رو باز کردم که صدایی از نزدیک میومد
( فلش بک )
کوک: اههه اون پپسررر آبرومو میبره باید اون فلشو ازش بگیرمم تقریبا دور مدرسه رو زده بودم فقط حواسم ب اون فلش بود
( پایان فلش بک )
این سوک : اوون ... اون... کوک بوود؟؟؟اما چرااا؟ داشت بدوبدو بسمتم میومد
کوک : اااهههه پسره ی عوضی فقط دستم بهت برسه
که یهو ...
کپی ممنوع❌
همینطور داشتم وسایلمو جمع میکردم که ی دختره اومد سمتم
جینا : سلام من کیم جینا هستم
این سوک: سلام . منم که میدونی اسمم چیه ! از اشناییت خوشبختم
جینا: اره میدونم مین این سوک . اسم قشنگی داری
این سوک: مرسی مادربزرگمم این اسم رو انتخاب کرده
جینا: اهومم میای دوست شیم ؟
( این سوک )
از اونجایی که هیچ دوستی نداشتم قبول کردم شاید اون بتونه اولین دوست و اخرین دوستم باشه.....
این سوک: قبوله
جینا : میای زنگ تفریح رو باهم بریم ؟
این سوک: اره فقط قبلش من کاری دارم باید خوراکیمو از تو قفسم بردارم
جینا: باشه اشکالی نداره
( این سوک )
وسایلمو جمع کردم و با جینا به راه افتادیم و رسیدیم به قفسم...
جینا کنار وایستاد و من درقفسم رو باز کردم که صدایی از نزدیک میومد
( فلش بک )
کوک: اههه اون پپسررر آبرومو میبره باید اون فلشو ازش بگیرمم تقریبا دور مدرسه رو زده بودم فقط حواسم ب اون فلش بود
( پایان فلش بک )
این سوک : اوون ... اون... کوک بوود؟؟؟اما چرااا؟ داشت بدوبدو بسمتم میومد
کوک : اااهههه پسره ی عوضی فقط دستم بهت برسه
که یهو ...
کپی ممنوع❌
۸.۰k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.