وقتی تو مهندسی اون مافیا PART:4
فردا رفتم شرکت و به آریا پارسا مهدی گفتم
مهدی : عروسی دعوتمون کننن
ا/ت:خفه شو از کجا میدونی دوستم داره
آریا:ما پسرا اینطوریم و ایشون خجالتیشون بعد کار رفتم خونه و یه پیراهن مشکی تا بالا زانو با آرایش لایت و کفش پاشنه بلند مشکی و ساعت ۸رسیدم و سعید دیدم رفتم سمتش با یک کت شلوار مشکی و تکیلا نشسته بود و رفتم پیشش
سعید:سلام چه طوری
ا/ت:ممنون خوبم
چند تا شات خوردم و رفتم دستشویی
ا:جون چه دختری
ا/ت: مزاحم نشو
ا: من مراحم و دستم گرفت برد دستشویی و در قفل کرد نزدیکم شد و میخواست منو ببوسه
ا/ت:ولم کن عوضی
ا:ددی راحت ترم
ا/ت: سعید کمک
ویو سعید
ده دقیقه نیومد رفتم و دیدم صدای جیغ کمکش میاد و عصبانیت تا جنون رفت بالا با اینکه در قفل بود ولی در باز کردم مرده زیر در له شد و ا/ت جیغ کشید و کتم انداختم رو شونشون
سعید: عشقم بمون بیرون
منو برد بیرون بهم گفت عشقممم وای
سعید انقد مرد رو زد خون بالا اورد
دیدم داره بیرون گریه میکنه بخاطر اینکه در له کردم دستش بد زخم شده بود سریع بردمش بیمارستان و برنش تو اتاق تا دستش رو بخیه بزنن وقتی داشتن بخیه میزدن داشت گریه میکرد تو گوشش گفتم دستمو فشار بده و با تموم زورش فشار داد دردم اومد
سعید:عزیزم تموم شد تموم
ا/ت:درد دارمممم
براید استایل بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین
ببخشید نبودم درس داشتم ولی دوباره برگشتم ❤️
مهدی : عروسی دعوتمون کننن
ا/ت:خفه شو از کجا میدونی دوستم داره
آریا:ما پسرا اینطوریم و ایشون خجالتیشون بعد کار رفتم خونه و یه پیراهن مشکی تا بالا زانو با آرایش لایت و کفش پاشنه بلند مشکی و ساعت ۸رسیدم و سعید دیدم رفتم سمتش با یک کت شلوار مشکی و تکیلا نشسته بود و رفتم پیشش
سعید:سلام چه طوری
ا/ت:ممنون خوبم
چند تا شات خوردم و رفتم دستشویی
ا:جون چه دختری
ا/ت: مزاحم نشو
ا: من مراحم و دستم گرفت برد دستشویی و در قفل کرد نزدیکم شد و میخواست منو ببوسه
ا/ت:ولم کن عوضی
ا:ددی راحت ترم
ا/ت: سعید کمک
ویو سعید
ده دقیقه نیومد رفتم و دیدم صدای جیغ کمکش میاد و عصبانیت تا جنون رفت بالا با اینکه در قفل بود ولی در باز کردم مرده زیر در له شد و ا/ت جیغ کشید و کتم انداختم رو شونشون
سعید: عشقم بمون بیرون
منو برد بیرون بهم گفت عشقممم وای
سعید انقد مرد رو زد خون بالا اورد
دیدم داره بیرون گریه میکنه بخاطر اینکه در له کردم دستش بد زخم شده بود سریع بردمش بیمارستان و برنش تو اتاق تا دستش رو بخیه بزنن وقتی داشتن بخیه میزدن داشت گریه میکرد تو گوشش گفتم دستمو فشار بده و با تموم زورش فشار داد دردم اومد
سعید:عزیزم تموم شد تموم
ا/ت:درد دارمممم
براید استایل بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین
ببخشید نبودم درس داشتم ولی دوباره برگشتم ❤️
۳.۳k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.