پارت ۱۳رویای حقیقی
~سلام خانم پر مشغله
+سلام عزیزم
~بدو بزن بریم که بچه ها منتظرم مخصوصا یوگیوم که میگه میخواد از دلت دربیاره
+باش بریم
داشتم پشت سر یونسو میرفتم که یه صدایی باعث شد از حرکت وایستم
+این چه صدایی بود؟
~نمد
برگشتم که پشت سرمو نگاه کنم ولی باصحنه ای که دیدم قلبم وایستاد
+اون ت... تهیونگه ؟
~ا.. اره بدو ببین چش شده
ته بی جون رو زمین افتاده بود با دو رفتم سمتش و نبضش رو گرفتم زنده بود ولی از بیهوش شده بود با کمک چنتا از کار کنان بردیمش اتاق درمان و بعد از تزریق یه سرم بهوش اومد
وقتی از بهوش اومدنش مطمئن شدم برگشتم که برم یهو به حرف اومد
-اه.... م...من چرا اینجام ؟
+بیهوش شدی ؟
-ها؟ چی ؟
-فهمیدی مریضیم چیه ؟
+بله
-خب؟
+سردرد شما از بیخوابیه
-واقعا ؟خب پس زنده میمونم
تک خنده ای کردم و گفتم
+خب اگه کاری بتمن ندارید من برم
-میرسونمت
+نه ممنونم دوستم منتظره
-اگه کسی هست که ببرتت اسرار نمیکنم
کیفمو برداشتم و از اتاق درمان زود اومدم بیرون و رفتم جلو ساختمان کمپانی وایسادم ولی خبری از یونسو نبود
+باز این ها و چل کجا گذاشت رفت خدا لعنتت کنه یونسو
تلفن و گرفتم دستم و تا خواستم زنگ بزنم یکی گوشیو از دم گوشم قاپید
-خخ تنها ولت کرده اره ؟
+یااااااا
-بدو بیا خودم میرسونمت
+نه مم....
-نه ولی اما نیار نصفه شبی چطوری میخوای بری ؟
به اجبار پشت سرش راه افتادمو رفتم سوار ماشینش شدم
-خب میتونم بپرسم مقصدت کجاست؟
+راستش خودمم نمیدونم
-😂مگه میشه ؟
+خب قرار بود با دوستم برم که اونم...
+الان از خودش میپرسم
...............
خب خب
این سری رو ارفاق کردم ولی دفعه بعد لایکا ۵۰نشه نمیزارما
نظرات لطفاااااااااااااااا
#بینظیر
+سلام عزیزم
~بدو بزن بریم که بچه ها منتظرم مخصوصا یوگیوم که میگه میخواد از دلت دربیاره
+باش بریم
داشتم پشت سر یونسو میرفتم که یه صدایی باعث شد از حرکت وایستم
+این چه صدایی بود؟
~نمد
برگشتم که پشت سرمو نگاه کنم ولی باصحنه ای که دیدم قلبم وایستاد
+اون ت... تهیونگه ؟
~ا.. اره بدو ببین چش شده
ته بی جون رو زمین افتاده بود با دو رفتم سمتش و نبضش رو گرفتم زنده بود ولی از بیهوش شده بود با کمک چنتا از کار کنان بردیمش اتاق درمان و بعد از تزریق یه سرم بهوش اومد
وقتی از بهوش اومدنش مطمئن شدم برگشتم که برم یهو به حرف اومد
-اه.... م...من چرا اینجام ؟
+بیهوش شدی ؟
-ها؟ چی ؟
-فهمیدی مریضیم چیه ؟
+بله
-خب؟
+سردرد شما از بیخوابیه
-واقعا ؟خب پس زنده میمونم
تک خنده ای کردم و گفتم
+خب اگه کاری بتمن ندارید من برم
-میرسونمت
+نه ممنونم دوستم منتظره
-اگه کسی هست که ببرتت اسرار نمیکنم
کیفمو برداشتم و از اتاق درمان زود اومدم بیرون و رفتم جلو ساختمان کمپانی وایسادم ولی خبری از یونسو نبود
+باز این ها و چل کجا گذاشت رفت خدا لعنتت کنه یونسو
تلفن و گرفتم دستم و تا خواستم زنگ بزنم یکی گوشیو از دم گوشم قاپید
-خخ تنها ولت کرده اره ؟
+یااااااا
-بدو بیا خودم میرسونمت
+نه مم....
-نه ولی اما نیار نصفه شبی چطوری میخوای بری ؟
به اجبار پشت سرش راه افتادمو رفتم سوار ماشینش شدم
-خب میتونم بپرسم مقصدت کجاست؟
+راستش خودمم نمیدونم
-😂مگه میشه ؟
+خب قرار بود با دوستم برم که اونم...
+الان از خودش میپرسم
...............
خب خب
این سری رو ارفاق کردم ولی دفعه بعد لایکا ۵۰نشه نمیزارما
نظرات لطفاااااااااااااااا
#بینظیر
۱۲.۸k
۰۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.