پارت96
#پارت96
شیطونکِ بابا🥺💜
_ وای خدایا ، مریضی چیزی هستی؟
+ آره
مریض توام!!
_ به سلامتی ، میتونی بری دکتر
فک کنم دامپزشک مورد مناسبی باشه برات
+ سگم نکن ، هرچی گفتم بگو چشم
_ میدونی چیه؟؟ حالم ازت بهم میخوره
تاره ای از موهامو گرفت و روی صورتم خم شد
+ حالت از من بهم میخوره؟ چطوره محرم بشیم!! هوم؟؟
از حرفاش نزدیک بود شاخ دربیارم ، با تنفر نگاش میکردم که گفت:
+ چیه چرا اینجوری نگام میکنی؟؟ مگه مشکلت شرعی بودنش نیست؟ حلش میکنم برات
_ من هیچ حسی بهت ندارم ، میگم حالم ازت بهم میخوره تو میگی محرم بشیم؟ صد سال سیاه این کارو نمیکنم
موهایی که تو دستش بودو محکم کشید که موهام از ریشه در اومد
آخی گفتم و دستمو به سرم زدم
_ احمقِ روانی
+ خودت خواستی اینجوری بشه دخترجون
تو یه حرکت منو از زمین بلند کرد و به سمت پشت عمارت حرکت کرد ، دستو پا میزدم تا ولم کنه و بزاره برم
منو به سمت پله ای که به زیر زمین میخورد برد و وارد اتاق کوچیکی شدیم
زمینم گذاشتم و گفت:
+ همینجا میمونی تا آدم شی
شیطونکِ بابا🥺💜
_ وای خدایا ، مریضی چیزی هستی؟
+ آره
مریض توام!!
_ به سلامتی ، میتونی بری دکتر
فک کنم دامپزشک مورد مناسبی باشه برات
+ سگم نکن ، هرچی گفتم بگو چشم
_ میدونی چیه؟؟ حالم ازت بهم میخوره
تاره ای از موهامو گرفت و روی صورتم خم شد
+ حالت از من بهم میخوره؟ چطوره محرم بشیم!! هوم؟؟
از حرفاش نزدیک بود شاخ دربیارم ، با تنفر نگاش میکردم که گفت:
+ چیه چرا اینجوری نگام میکنی؟؟ مگه مشکلت شرعی بودنش نیست؟ حلش میکنم برات
_ من هیچ حسی بهت ندارم ، میگم حالم ازت بهم میخوره تو میگی محرم بشیم؟ صد سال سیاه این کارو نمیکنم
موهایی که تو دستش بودو محکم کشید که موهام از ریشه در اومد
آخی گفتم و دستمو به سرم زدم
_ احمقِ روانی
+ خودت خواستی اینجوری بشه دخترجون
تو یه حرکت منو از زمین بلند کرد و به سمت پشت عمارت حرکت کرد ، دستو پا میزدم تا ولم کنه و بزاره برم
منو به سمت پله ای که به زیر زمین میخورد برد و وارد اتاق کوچیکی شدیم
زمینم گذاشتم و گفت:
+ همینجا میمونی تا آدم شی
۶.۲k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.