.
.
اما بعد از اون اتفاق هیچی دیگه مثل قبل نشد ... اونها قبلا باهام خیلی خوب بودن ...وبعد از اینکه من دچو کوک قرار گذاشتیم ... به خاطر اینکه مامانش و کمپانی قبول نکرد از هم جداشدیم ..من حدود ۷ ماهه که وارد گروه شدم ... و ۵ ماه رو با کوک قرار میزاشتم مادرش .. قبول نکرد واسه این که من ایرانی ام و اون گفته باید پسرش بایه کره ای ازدواج بکنه . کمپانی به خاطر اختلاف سنی ۸ ساله که داریم ... همهی این شکایت ها به من شد و منم به هم زدم تا کوک رو اذیت نکنم با هیت هایی که از کامل بودنمون مخصوصا من میگرفتم و کوک فن هاش کم تر شده بود .
_شاید دنیا داره باهات مبارزه میکنه... سخته که برنده بشی .. آدمای ضعیف کناره گیری میکنن . .البته اگه جونی واسه بقیه مونده باشه ادامه میدن و آخرش با مرگ تموم میشه... جالبه نه ؟..هر چقدر تلاش هم بکنی به هیچی نمیرسی ضعیف و قوی فرق نداره .....هر دو میبازن
............
هوففف دیگه دیر شد . من زودی برم حاضر شم ....چون تا کنسرت ۵ ساعت مونده تا شروع بشه ... حالم اصلا خوب نیست ... آخه کی نمیتونه دوماه نخوابه ؟؟؟...
رفتم زودی سوار ماشین شخصی شدم که از طرف کمپانی فرستاده شده بود .. و رفتم .. محل کنسرت و رفتم تا آماده بشم .... از اولش هم از لباس های بدن نما و تنگ و. کوتاه و باز بدم میومد ...و این تنها در خواست من از کمپانی بود و خدا رو شکر این رو قبول کرده بود ن ....موهام یکم فر بود یعنی نه خیلی صاف و نه زیادی فر ..و تا روی کمرم بود ...
یکم پایین موهام رو ابی یخی (تو پارت قبلی گذاشتم) رنگ کردن و بعدش که خشک شد . و شستم رفتم و نشستم. ساعت حدود ۳ اینا بود کنسرت ساعت ۵ شروع میشد.. اما تا ۶ هم وقت داشتیم . اونجا میکاپ ها شروع کردن به میکاپ کردن و ترمیم ناخون هام و صاف کردن موهام ... خوب تونسته بودن ...سفیدی و. ن. پریدگیم رو بخاطر غذا نخوردن و گودی چشمام به خاطر بی خوابی رو درست بکنن و کاملا نرمال بشم قیافم خیلی خ ب بود ولی خب به چه دردم میخوره تنها عاملی که در موردش هیت نگرفتم قیافم بود ...
اما بعد از اون اتفاق هیچی دیگه مثل قبل نشد ... اونها قبلا باهام خیلی خوب بودن ...وبعد از اینکه من دچو کوک قرار گذاشتیم ... به خاطر اینکه مامانش و کمپانی قبول نکرد از هم جداشدیم ..من حدود ۷ ماهه که وارد گروه شدم ... و ۵ ماه رو با کوک قرار میزاشتم مادرش .. قبول نکرد واسه این که من ایرانی ام و اون گفته باید پسرش بایه کره ای ازدواج بکنه . کمپانی به خاطر اختلاف سنی ۸ ساله که داریم ... همهی این شکایت ها به من شد و منم به هم زدم تا کوک رو اذیت نکنم با هیت هایی که از کامل بودنمون مخصوصا من میگرفتم و کوک فن هاش کم تر شده بود .
_شاید دنیا داره باهات مبارزه میکنه... سخته که برنده بشی .. آدمای ضعیف کناره گیری میکنن . .البته اگه جونی واسه بقیه مونده باشه ادامه میدن و آخرش با مرگ تموم میشه... جالبه نه ؟..هر چقدر تلاش هم بکنی به هیچی نمیرسی ضعیف و قوی فرق نداره .....هر دو میبازن
............
هوففف دیگه دیر شد . من زودی برم حاضر شم ....چون تا کنسرت ۵ ساعت مونده تا شروع بشه ... حالم اصلا خوب نیست ... آخه کی نمیتونه دوماه نخوابه ؟؟؟...
رفتم زودی سوار ماشین شخصی شدم که از طرف کمپانی فرستاده شده بود .. و رفتم .. محل کنسرت و رفتم تا آماده بشم .... از اولش هم از لباس های بدن نما و تنگ و. کوتاه و باز بدم میومد ...و این تنها در خواست من از کمپانی بود و خدا رو شکر این رو قبول کرده بود ن ....موهام یکم فر بود یعنی نه خیلی صاف و نه زیادی فر ..و تا روی کمرم بود ...
یکم پایین موهام رو ابی یخی (تو پارت قبلی گذاشتم) رنگ کردن و بعدش که خشک شد . و شستم رفتم و نشستم. ساعت حدود ۳ اینا بود کنسرت ساعت ۵ شروع میشد.. اما تا ۶ هم وقت داشتیم . اونجا میکاپ ها شروع کردن به میکاپ کردن و ترمیم ناخون هام و صاف کردن موهام ... خوب تونسته بودن ...سفیدی و. ن. پریدگیم رو بخاطر غذا نخوردن و گودی چشمام به خاطر بی خوابی رو درست بکنن و کاملا نرمال بشم قیافم خیلی خ ب بود ولی خب به چه دردم میخوره تنها عاملی که در موردش هیت نگرفتم قیافم بود ...
۴.۷k
۲۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.