☆ BRAVE 3> ☆
☆ BRAVE 3> ☆
[Part ۸]
هنوز حرف های قبلشو هضم نکرده بودی که گفت
هیون : با ارزش ترین چیز زندگیم خواهرم بود که تو اونو ازم گرفتی منم با ارزش تربن چیز زندگیت رو ازت میگیرم، دخترت
چانگ: چی ؟ [داد]
قلبت به شدت تند میزد ، یعنی چه بلایی سرت میومد ، با چشمات کل میز رو دنبال کردی ولی هیچکس هیچ حرفی نمیزد ، که بلخره پدر بزرگت سکوت رو شکوند .
پدر بزرگت = پ ب ]
پ ب : قبوله
چانگ : پدر ، ا/ت تنها وارث خواندان ماست و اون دختره منه
پ ب : میخواستی گند نزنی به همه چیز ، میخواستی اون دختر معصوم رو ول نکنی که بعدش بره خود.کشی کنه .
چانگ : تاوان اشتباه منو دخترم پس نمیده
هیون : باید پس بده ، فردا میام دنبالش میبرمش
خوانواده کیم از سالن خارج شدن ، هنوز توی شک بودی ، تو قربانی بودی ، ولی مجبور بودی .
چانگ : من دخترم رو به اونا نمیدم [داد]
پ ب : میخوای تمام دار ندارتو از دست بدی ؟
ا/ت : باشه
چانگ و لارا : چی؟
ا/ت : باهاشون میرم
لارا: دخترم تو مجبور نیستی این کارو کنی [نگران]
ا/ت : مهم نیست ، حدقل شما خوب زندگی میکنید . ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
[Part ۸]
هنوز حرف های قبلشو هضم نکرده بودی که گفت
هیون : با ارزش ترین چیز زندگیم خواهرم بود که تو اونو ازم گرفتی منم با ارزش تربن چیز زندگیت رو ازت میگیرم، دخترت
چانگ: چی ؟ [داد]
قلبت به شدت تند میزد ، یعنی چه بلایی سرت میومد ، با چشمات کل میز رو دنبال کردی ولی هیچکس هیچ حرفی نمیزد ، که بلخره پدر بزرگت سکوت رو شکوند .
پدر بزرگت = پ ب ]
پ ب : قبوله
چانگ : پدر ، ا/ت تنها وارث خواندان ماست و اون دختره منه
پ ب : میخواستی گند نزنی به همه چیز ، میخواستی اون دختر معصوم رو ول نکنی که بعدش بره خود.کشی کنه .
چانگ : تاوان اشتباه منو دخترم پس نمیده
هیون : باید پس بده ، فردا میام دنبالش میبرمش
خوانواده کیم از سالن خارج شدن ، هنوز توی شک بودی ، تو قربانی بودی ، ولی مجبور بودی .
چانگ : من دخترم رو به اونا نمیدم [داد]
پ ب : میخوای تمام دار ندارتو از دست بدی ؟
ا/ت : باشه
چانگ و لارا : چی؟
ا/ت : باهاشون میرم
لارا: دخترم تو مجبور نیستی این کارو کنی [نگران]
ا/ت : مهم نیست ، حدقل شما خوب زندگی میکنید . ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
۱۲.۳k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.