ســـتاره شـب هایـے مـن🖤💫
ســـتارهشـبهایـےمـن🖤💫
𝒔𝒕𝒂𝒓 𝒐𝒇 𝒎𝒚 𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕𝒔
پارت ¹ ⁷
صدای جیغ کسی که تیر خورد باعث ترسیدن اطرافیانش شد
یونا تیر خورده بود 😭
جیمین یونا رو بغل کرد و تو ماشین گذاشت با سرعت اون رو به بیمارستان رسوند
(دکتر&)
&چه اتفاقی افتاده ؟
-توی یه پارکی بودیم که دیدیم صدای شلیک اومد و یونا تیر خورد
&دشمنی دارید ؟
-بله
&بعد از خوب شدن بیمار حتما به دنبال این قضیه برید
ممکنه به خودتون هم آسیب بزنن
-خودم مهم نیستم یونا خوب باشه کافیه
(پرستار ☆)
☆آقای دکتر حال بیمار خیلی بده و هر لحظه ممکنه از دستش بدیم
&زود به اتاق عمل ببرید زود
دکتر ام پشت سر پرستارا به اتاق رفت
جیمین شوکه شده بود
ستاره زندگیشو ممکن بود هر لحظه از دست بده
اونم به خاطر شغلی که داره
اشک هاش با هم سبقت میگرفتن
حال جیمین بد و بد تر میشد
بعد ۱ ساعت پرستارا تند تند از اتاق بیرون میومدن و میرفتن تو
جیمین سعی میکرد از یکیشون حرف بکشه ولی نتیجه ای نمیداد
-ترو خدا یکیتون بهم یچیزی بگید 😰
ساعت ها گذشت و ۳ ساعت بود که یونا داخل اون اتاق بود
اون ۳ ساعت برای جیمین ۳۰ ساعت بود
گریه میکرد و به سر خودش میزد
به دیوارا مشت میزد
دستش زخمی شده بود
پرستارا سعی میکردن جلوشو بگیرن ولی فایده ای نداشت
آخرش تونستن دستشو پانسمان کنن
در اتاق عمل باز شد و دکتر همراه ۲ تا پرستار بیرون اومدن
&آقای پارک
-دکتر حال یونا خوبه ؟
یچیزی بگید توروخدا
𝒔𝒕𝒂𝒓 𝒐𝒇 𝒎𝒚 𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕𝒔
پارت ¹ ⁷
صدای جیغ کسی که تیر خورد باعث ترسیدن اطرافیانش شد
یونا تیر خورده بود 😭
جیمین یونا رو بغل کرد و تو ماشین گذاشت با سرعت اون رو به بیمارستان رسوند
(دکتر&)
&چه اتفاقی افتاده ؟
-توی یه پارکی بودیم که دیدیم صدای شلیک اومد و یونا تیر خورد
&دشمنی دارید ؟
-بله
&بعد از خوب شدن بیمار حتما به دنبال این قضیه برید
ممکنه به خودتون هم آسیب بزنن
-خودم مهم نیستم یونا خوب باشه کافیه
(پرستار ☆)
☆آقای دکتر حال بیمار خیلی بده و هر لحظه ممکنه از دستش بدیم
&زود به اتاق عمل ببرید زود
دکتر ام پشت سر پرستارا به اتاق رفت
جیمین شوکه شده بود
ستاره زندگیشو ممکن بود هر لحظه از دست بده
اونم به خاطر شغلی که داره
اشک هاش با هم سبقت میگرفتن
حال جیمین بد و بد تر میشد
بعد ۱ ساعت پرستارا تند تند از اتاق بیرون میومدن و میرفتن تو
جیمین سعی میکرد از یکیشون حرف بکشه ولی نتیجه ای نمیداد
-ترو خدا یکیتون بهم یچیزی بگید 😰
ساعت ها گذشت و ۳ ساعت بود که یونا داخل اون اتاق بود
اون ۳ ساعت برای جیمین ۳۰ ساعت بود
گریه میکرد و به سر خودش میزد
به دیوارا مشت میزد
دستش زخمی شده بود
پرستارا سعی میکردن جلوشو بگیرن ولی فایده ای نداشت
آخرش تونستن دستشو پانسمان کنن
در اتاق عمل باز شد و دکتر همراه ۲ تا پرستار بیرون اومدن
&آقای پارک
-دکتر حال یونا خوبه ؟
یچیزی بگید توروخدا
۳.۰k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.