من عاشق یک مافیا شدم
#من_عاشق_یک_مافیا_شدم
#پارت_۶
که کوک گفت : بیبی گرسنت نیست ؟ الان ساعت ۱۰ شبه و ما الان خیلی وقته که چیزی نخوردیم من یکم گرسنمه تو چی ؟
ا.ت : اممم راستش اره یکم گرسنمه ولی میتونم تا فردا صبح براس صبحونه تحمل کنم :) عام میخوای برم برات ی چیزی درست کنم و بیارم که بخوری ؟ ولی قلبش باید برم حموم از دست جنابعالی :///
کوک : عا خب پس بزار برم به اجوما بگم که برامون ی چیزی درست کنه بریم بخوریم . چرا تا وقتی اجوما هست تو باید بری غذا درست کنی هاااا ؟
راست میگیا بیا بریم حموم :)
ا.ت : عام باشه برو به اجوما بگو ی چیزی برامون درست کنه . عاممم باشه باشه خب پس اول من میرم حموم بعدش تو برو یا میخوای تو اول برو بعدش من میرم فرقی برام نداره
کوک : نظرت چیه در مورد اینکه توی مصرف اب صرفه جویی کنیم ؟
ا.ت : هان ؟
کوک : بیب منظورم اینه ک باهم بریم حموم اینجوری توی مصرف اب هم صرفه جویی میکنیم :)
ا.ت : جناب جئون جونگکوک فکر کنم هنوز نفهمیدی که من اسن کارا رو دوست ندارم و منم قرار بود ک مثل بقیه ی خدمت کارا مثل اجوما ، جونگهیون ، تهیون ، بنگچان ، هیونجین
کوک : عااا باشه باشه حالا نیازی نیست اسم تموم خدمت کارا و بادیگارد ها رو بگی
ا.ت : باشه
کوک : خب و ببیم چی میخوری ک به اجوما بگم درست کنه بعدش تو اول برو حموم بعدشم من میرم
ا.ت : عام برای من فرقی نداره خودت هرچی میخوای بگو ک درست کنه :) باشه پس من میرم حموم زود میام بیرون
کوک : عاممم باشه پس الان زنگ اجوما میزنم بهش میگم ک برامون ی چیزی درست کنه اوکی بدو برو حموم زود هم بیا بیرون خب
ا.ت : باشه کوک دستت هم درد نکنه خی من رفتم حموم :)
کوک : اوکی باشه برو دیگههه
ا.ت : رفتم پدر خرگوش 😂
کوک : هاااا تو الان به من چی گفتییی
ا.ت : گفتم پدر خرگوش چون مثل ی خرگوش هستی بانی کوچولوی من :)
ا.ت توی ذهنش : ودف الان چی گفتممم هاننن اینا چی بود من گفتممم چم شوه یا خدااا
کوک : خجالت کشید و گفت عا پس منو اینجوری میبینی حالا گمشو برو حموم تا خودم نیومدم حمومت بدم 😂😐
ا.ت : باشه بابا رفتم
کوک : اجومااااا میتونی برام از همون غذا هایی کدوست دارم رو درست کنی ؟ گرسنمه یکم ممنونتم میشم عا ا.ت هم هست اونم مثل من گرسنشه دستت درد نکنه تا نیم ساعت دیگه میایم پایین
ا.ت : اخیشش خب کوک برو حموم من اومدم بیرونبرو بیرون تا لباس هام رو بپوشم گمشو برو تو حموم بدووو بانی کوچولو :)
کوک : هاننن چطوری توی ۱۰ دقیقه حموم کردییی باشه من رفتم افرین بیبی
ا.ت : حیح خب دیگه برو زود باششش
کوک : رفتمممم
ا.ت : باشه
ا.ت : خب بعد از ده مین اومدم بیرون و رفتم لباسام رو پوشیدم و داشتم موهامو خشک میکردم ک یهو کوک رو دیدم از آیینه
کوک : بیبی کمک میخوای ؟
میخوای موهاتو خشک کنم برات ؟
ا.ت : .......
#پارت_۶
که کوک گفت : بیبی گرسنت نیست ؟ الان ساعت ۱۰ شبه و ما الان خیلی وقته که چیزی نخوردیم من یکم گرسنمه تو چی ؟
ا.ت : اممم راستش اره یکم گرسنمه ولی میتونم تا فردا صبح براس صبحونه تحمل کنم :) عام میخوای برم برات ی چیزی درست کنم و بیارم که بخوری ؟ ولی قلبش باید برم حموم از دست جنابعالی :///
کوک : عا خب پس بزار برم به اجوما بگم که برامون ی چیزی درست کنه بریم بخوریم . چرا تا وقتی اجوما هست تو باید بری غذا درست کنی هاااا ؟
راست میگیا بیا بریم حموم :)
ا.ت : عام باشه برو به اجوما بگو ی چیزی برامون درست کنه . عاممم باشه باشه خب پس اول من میرم حموم بعدش تو برو یا میخوای تو اول برو بعدش من میرم فرقی برام نداره
کوک : نظرت چیه در مورد اینکه توی مصرف اب صرفه جویی کنیم ؟
ا.ت : هان ؟
کوک : بیب منظورم اینه ک باهم بریم حموم اینجوری توی مصرف اب هم صرفه جویی میکنیم :)
ا.ت : جناب جئون جونگکوک فکر کنم هنوز نفهمیدی که من اسن کارا رو دوست ندارم و منم قرار بود ک مثل بقیه ی خدمت کارا مثل اجوما ، جونگهیون ، تهیون ، بنگچان ، هیونجین
کوک : عااا باشه باشه حالا نیازی نیست اسم تموم خدمت کارا و بادیگارد ها رو بگی
ا.ت : باشه
کوک : خب و ببیم چی میخوری ک به اجوما بگم درست کنه بعدش تو اول برو حموم بعدشم من میرم
ا.ت : عام برای من فرقی نداره خودت هرچی میخوای بگو ک درست کنه :) باشه پس من میرم حموم زود میام بیرون
کوک : عاممم باشه پس الان زنگ اجوما میزنم بهش میگم ک برامون ی چیزی درست کنه اوکی بدو برو حموم زود هم بیا بیرون خب
ا.ت : باشه کوک دستت هم درد نکنه خی من رفتم حموم :)
کوک : اوکی باشه برو دیگههه
ا.ت : رفتم پدر خرگوش 😂
کوک : هاااا تو الان به من چی گفتییی
ا.ت : گفتم پدر خرگوش چون مثل ی خرگوش هستی بانی کوچولوی من :)
ا.ت توی ذهنش : ودف الان چی گفتممم هاننن اینا چی بود من گفتممم چم شوه یا خدااا
کوک : خجالت کشید و گفت عا پس منو اینجوری میبینی حالا گمشو برو حموم تا خودم نیومدم حمومت بدم 😂😐
ا.ت : باشه بابا رفتم
کوک : اجومااااا میتونی برام از همون غذا هایی کدوست دارم رو درست کنی ؟ گرسنمه یکم ممنونتم میشم عا ا.ت هم هست اونم مثل من گرسنشه دستت درد نکنه تا نیم ساعت دیگه میایم پایین
ا.ت : اخیشش خب کوک برو حموم من اومدم بیرونبرو بیرون تا لباس هام رو بپوشم گمشو برو تو حموم بدووو بانی کوچولو :)
کوک : هاننن چطوری توی ۱۰ دقیقه حموم کردییی باشه من رفتم افرین بیبی
ا.ت : حیح خب دیگه برو زود باششش
کوک : رفتمممم
ا.ت : باشه
ا.ت : خب بعد از ده مین اومدم بیرون و رفتم لباسام رو پوشیدم و داشتم موهامو خشک میکردم ک یهو کوک رو دیدم از آیینه
کوک : بیبی کمک میخوای ؟
میخوای موهاتو خشک کنم برات ؟
ا.ت : .......
۶.۶k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.