part 15
part 15
کوک : خب خانم خانم ها پیاده شو بریم خونه
ا.ت : خونه .برو آقاهه من از اوناش نیستم ها
کوک : بابا تو اینجا زندگی میکنی پیاده شو
ا.ت از ماشین پیاده شد داشت تلو تلو میخورد که یکدفعه افتاد زمین
ا.ت : ای پامممم
کوک : چیکار کردی پات رو زخمی کردی
ا.ت دوباره از سر جاش بلند شد و بعد از چند قدم دوباره خورد زمین
کوک : ای بابا بیا رو بغلم
ا.ت خاست که فرار کنه ولی کوک برآید استایل بغلش کرد و بردش داخل اتاقش
کوک : خب لباس هات رو عوض کن تا من بیام
کوک رفت لباس هایش رو عوض کرد و ۲۰ مین بعد رفت توی اتاق ا.ت
کوک : ا.ت چرا لباس هات رو در نیاوردی؟
ا.ت : نمی خاد خوشگلم
کوک : خب به عنم........ پاشو خودم لباس هات رو در میارم
کوک لباس ا.ت رو در آورد و رفت از تو کشو براش لباس بیاره وقتی برگشت که لباس رو تنه ا.ت کنه بهش نگاه کرد
ا.ت چشماش خیلی زیبا بود و بدن بی نقصش عالی بود
کوک : چقدر تو زیبای
کوک رفت سمت گردنش و شروع به خوردن خونش کرد
ا.ت : ای ای اقاعه نکن امممم
۵ مین بعد شروع به کیس مارک کردن کرد و لیس زدن بدنش کرد ا.ت عصبی شد
حمایت حمایت گیگیل گیلی گیگیل گیلی ک.ا.م.ن.ت.
کوک : خب خانم خانم ها پیاده شو بریم خونه
ا.ت : خونه .برو آقاهه من از اوناش نیستم ها
کوک : بابا تو اینجا زندگی میکنی پیاده شو
ا.ت از ماشین پیاده شد داشت تلو تلو میخورد که یکدفعه افتاد زمین
ا.ت : ای پامممم
کوک : چیکار کردی پات رو زخمی کردی
ا.ت دوباره از سر جاش بلند شد و بعد از چند قدم دوباره خورد زمین
کوک : ای بابا بیا رو بغلم
ا.ت خاست که فرار کنه ولی کوک برآید استایل بغلش کرد و بردش داخل اتاقش
کوک : خب لباس هات رو عوض کن تا من بیام
کوک رفت لباس هایش رو عوض کرد و ۲۰ مین بعد رفت توی اتاق ا.ت
کوک : ا.ت چرا لباس هات رو در نیاوردی؟
ا.ت : نمی خاد خوشگلم
کوک : خب به عنم........ پاشو خودم لباس هات رو در میارم
کوک لباس ا.ت رو در آورد و رفت از تو کشو براش لباس بیاره وقتی برگشت که لباس رو تنه ا.ت کنه بهش نگاه کرد
ا.ت چشماش خیلی زیبا بود و بدن بی نقصش عالی بود
کوک : چقدر تو زیبای
کوک رفت سمت گردنش و شروع به خوردن خونش کرد
ا.ت : ای ای اقاعه نکن امممم
۵ مین بعد شروع به کیس مارک کردن کرد و لیس زدن بدنش کرد ا.ت عصبی شد
حمایت حمایت گیگیل گیلی گیگیل گیلی ک.ا.م.ن.ت.
۴.۷k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.