P⁵🌚🍫
P⁵🌚🍫
و باهم رفتن
+امیدوارم ولت کنه کیم!
-منظورت چیه؟
+من اشتباه بزرگی کردم!با این کارم حساس ترش کردم!
-بزار برم دختره ی احمق!
+عه تو زبون برای فحش دادنم داشتی؟
-اره
+اخیی
و موهاشو نوازش کرد
کیم خمار نگاش میکرد
+درست حدس زدم!
-چیو؟
+بهتره ندونی
-........
+پسر خوب!
-چرا نمیزاری صورتتو ببینم؟
+اومم ،برات بد میشه عزیزم!
-به من نگو عزیزم!*داد*
+بغلش کرد"عزیزم آروم باش!پسرخوب من!
-تو خیلی خوب میتونی منو اروم کنی!
+خنده"اومم شاید بخاطر این باشه که تو خیلی حرف گوش کنی!
نقاب سیاه با اینکاراش کیمو وابسته ی خودش میکرد تا برای خواسته هاش
ازش استفاده کنه!
بعد از ۱ ساعت دور زدن توی حیاط"
+اومم من خیلی خستمه
-منم همینطور
+بیا بریم بخوابیم
-عالیه!
باهم رفتن تو اتاق و سر تخت دراز کشیدن
نقاب سیاه محکم کیمو بغل کرد
-حس میکنم دارم معتادت میشم!
+و این نشون میده کارم داره خوب پیش میره !
-کارت؟
+اومم هیچی بخواب
کیم اروم تو بغلش خوابید
ولی قراره چه اتفاقی بیوفته؟
و باهم رفتن
+امیدوارم ولت کنه کیم!
-منظورت چیه؟
+من اشتباه بزرگی کردم!با این کارم حساس ترش کردم!
-بزار برم دختره ی احمق!
+عه تو زبون برای فحش دادنم داشتی؟
-اره
+اخیی
و موهاشو نوازش کرد
کیم خمار نگاش میکرد
+درست حدس زدم!
-چیو؟
+بهتره ندونی
-........
+پسر خوب!
-چرا نمیزاری صورتتو ببینم؟
+اومم ،برات بد میشه عزیزم!
-به من نگو عزیزم!*داد*
+بغلش کرد"عزیزم آروم باش!پسرخوب من!
-تو خیلی خوب میتونی منو اروم کنی!
+خنده"اومم شاید بخاطر این باشه که تو خیلی حرف گوش کنی!
نقاب سیاه با اینکاراش کیمو وابسته ی خودش میکرد تا برای خواسته هاش
ازش استفاده کنه!
بعد از ۱ ساعت دور زدن توی حیاط"
+اومم من خیلی خستمه
-منم همینطور
+بیا بریم بخوابیم
-عالیه!
باهم رفتن تو اتاق و سر تخت دراز کشیدن
نقاب سیاه محکم کیمو بغل کرد
-حس میکنم دارم معتادت میشم!
+و این نشون میده کارم داره خوب پیش میره !
-کارت؟
+اومم هیچی بخواب
کیم اروم تو بغلش خوابید
ولی قراره چه اتفاقی بیوفته؟
۳.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.