(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۱۵
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۱۵
ویو ا/ت :
نزدیک ۱ ساعته دارن این بازی مسخره رو انجام میدن
تهیونگ : اوو هوسوک شی بازیت خوب شده ها
هوسوک : گفتم دست کمی از تو ندارم
......
....
تهیونگ : عحح نههه من باید میبردم
هوسوک : (پوزخند) خب شرطمون سرجاشه
.........
کدوم یکی رو بهم میدی
ویو ا/ت :خدایا شکرت هوسوک برد .... ولی ... چرااا دلم نمیخاد با یکی بخابه الان
...
اصن به من چه
تهیونگ : این چطوره هوسوک شی
هوسوک : اوووو عالیه خوب میبرمش اتاق بالا
تهیونگ : اوکیه
ویو ا/ت :
نهه نمیتونم همینجوری بشینم و ببینم اینجوری دلمو بشکنه
حالاچرا میخاد جلوی من ....
چرا میخاد جلو من دست دختره رو بگیره ببره بالا
...
رفتم سمت هوسوک
ا/ت : ( با صدای یه کم بلند) عامم ... هوسوک
چراا اینکارو میکنی ؟
چرا جلوی من *(با بغض)
*هوسوک یه کم نگاش میکنه و میگه
هوسوک : ...........
هعی ا/ت شی گفتممم تو کاراا ی منن دخالت نکنن؟(داد نسبتا بلند)
ویو ا/ت :
جلوی بقیه خوردم کرد
دوباره حرفا شونو میفهمیدم
آخه چه مرگم شده که من که خالت میکنم تو کاراش
این با همه دخترای سئول یه یکی دو بار خابیده
ا/ت : عامم ... ببخشید
....
.......
ویو ا/ت :
چرا من باید بگممم ببخشید
ا/ت :
ولی خیلی اشغالی که جلوی من که مثلا امشب کوفتی نقش دوست دخترت رو دارم میخای با یه هر*زه بری بخابی
اصن برو
گمشو از جلو چشام
(بغض)
هوسوک : .....
*یه محکم میزنه تو گوش ا/ت
جلوی بقیه و همه این صحنه رو میبینن
لایک : ۲۶
کامنت : ۲۵
ویو ا/ت :
نزدیک ۱ ساعته دارن این بازی مسخره رو انجام میدن
تهیونگ : اوو هوسوک شی بازیت خوب شده ها
هوسوک : گفتم دست کمی از تو ندارم
......
....
تهیونگ : عحح نههه من باید میبردم
هوسوک : (پوزخند) خب شرطمون سرجاشه
.........
کدوم یکی رو بهم میدی
ویو ا/ت :خدایا شکرت هوسوک برد .... ولی ... چرااا دلم نمیخاد با یکی بخابه الان
...
اصن به من چه
تهیونگ : این چطوره هوسوک شی
هوسوک : اوووو عالیه خوب میبرمش اتاق بالا
تهیونگ : اوکیه
ویو ا/ت :
نهه نمیتونم همینجوری بشینم و ببینم اینجوری دلمو بشکنه
حالاچرا میخاد جلوی من ....
چرا میخاد جلو من دست دختره رو بگیره ببره بالا
...
رفتم سمت هوسوک
ا/ت : ( با صدای یه کم بلند) عامم ... هوسوک
چراا اینکارو میکنی ؟
چرا جلوی من *(با بغض)
*هوسوک یه کم نگاش میکنه و میگه
هوسوک : ...........
هعی ا/ت شی گفتممم تو کاراا ی منن دخالت نکنن؟(داد نسبتا بلند)
ویو ا/ت :
جلوی بقیه خوردم کرد
دوباره حرفا شونو میفهمیدم
آخه چه مرگم شده که من که خالت میکنم تو کاراش
این با همه دخترای سئول یه یکی دو بار خابیده
ا/ت : عامم ... ببخشید
....
.......
ویو ا/ت :
چرا من باید بگممم ببخشید
ا/ت :
ولی خیلی اشغالی که جلوی من که مثلا امشب کوفتی نقش دوست دخترت رو دارم میخای با یه هر*زه بری بخابی
اصن برو
گمشو از جلو چشام
(بغض)
هوسوک : .....
*یه محکم میزنه تو گوش ا/ت
جلوی بقیه و همه این صحنه رو میبینن
لایک : ۲۶
کامنت : ۲۵
۱۷.۸k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.