فیک سایه سیاه (F2) پارت ⁴⁶
دایانا ؛ با چشمای پر از اشکم رفتم جلوی تهیونگ دیدم لباسش پر خونه
دایانا : حالش چطوره ؟ ( با گریه )
تهیونگ : نمیدونم فعلا بردنش اتاق عمل تیر به قفسه سینش خورده
دایانا ؛ نمیتونستم تحمل کنم فشار زیادی روم بود روی زانو هام افتادم و شروع کردم به گریه کردن
جیمین ؛ دایانا روبه روی تهیونگ وایستاده بود که یهو روی زانوهلش افتاد هممون سری رفتیم پیشش محکم بغلش کردم
جیمین : اروم باش اتفاقی براش نمیوفته
کوک : اره دایانا نگران نباش حالش خوب میشه اون خیلی قویه
دایانا : تهیونگ اگه یه کاری از بخوام برام انجام میدی ؟
تهیونگ : معلومه که انجام میدم
دایانا : میشه از روی شماره هانا رو برام پیدا کنی
جیمین : چی ؟ نه ، میخوای چیکار کنی ؟
تهیونگ : اره ولی این خیلی خطرناکه
دایانا : جیمین ، سعی نکن جلومو بگیری وگرنه ممکنه کنترلمو از دست بدم کاریو بکنم که به ضرر هممون باشه
جیمین : هر کاری ام بخوای بکنی نمیزارم میدونی چقدر خطرناکه اگه اتفاقی برات بیوفته چی
دایانا : چیزیم نمیشه ، زود برمیگردم
جیمین : نه نمیزارم بری
دایانا ؛ یهو گوشیم زنگ خورد هانا بود گوشیو برداشتم
دایانا : عوضی هرزه ، از این کارت پشیمونی میشی خیلی زود پیدات میکنمو خودم میکشمت
هانا : اروم باش دایانا ، جیهوپ زنده میمونه ولی اگه تو بخوای
دایانا : چی از جونم میخوای عوضی؟
هانا : 2 ساعت دیگه بهت زنگ میزنم میگم چیکار کنی
دایانا : گوشیو قطع کردم
جیمین : چی گفت ؟
دایانا ؛ سرمو انداختم پایین و هیچی نگفتم
جیمین : دایانا ، میگم بهت چی گفت ؟( عصبی)
دایانا ؛ با چشمای خیس اشکم بهش خیره شدم با صدایی رگ به رگ شده گفتم
دایانا : میشه بعدا حرف بزنیم ، حالم خوب نیست
جیمین ؛ قلبم هزار تیکه شد چطور تونستم اونجوری باهاش حرف بزنم صورت معصوم و پر از اشکش صدای رگ به رگ شدش قلبمو تیکه تیکه میکرد بلندش کردم نشوندمش روی صندلی و سرشو گذاشتم روی سینم اروم نوازشش میکردم اونم داشت گریه میکرد
جیمین : متاسفم که سرت داد زدم
دایانا : اشکال نداره
جیمین : توروخدا گریه نکن دایانا
دایانا : جیهوپ حالش خوب میشه ؟
جیمین : معلومه که خوب میشه مطمئن باش دوباره مثل قبل بر میگرده پیشمون
دایانا : امیدوارم
دایانا ؛ دوساعت گذشت به بهانه اب خوردن از بیمارستان رفتم بیرون که هانا زنگ زد....
دایانا : حالش چطوره ؟ ( با گریه )
تهیونگ : نمیدونم فعلا بردنش اتاق عمل تیر به قفسه سینش خورده
دایانا ؛ نمیتونستم تحمل کنم فشار زیادی روم بود روی زانو هام افتادم و شروع کردم به گریه کردن
جیمین ؛ دایانا روبه روی تهیونگ وایستاده بود که یهو روی زانوهلش افتاد هممون سری رفتیم پیشش محکم بغلش کردم
جیمین : اروم باش اتفاقی براش نمیوفته
کوک : اره دایانا نگران نباش حالش خوب میشه اون خیلی قویه
دایانا : تهیونگ اگه یه کاری از بخوام برام انجام میدی ؟
تهیونگ : معلومه که انجام میدم
دایانا : میشه از روی شماره هانا رو برام پیدا کنی
جیمین : چی ؟ نه ، میخوای چیکار کنی ؟
تهیونگ : اره ولی این خیلی خطرناکه
دایانا : جیمین ، سعی نکن جلومو بگیری وگرنه ممکنه کنترلمو از دست بدم کاریو بکنم که به ضرر هممون باشه
جیمین : هر کاری ام بخوای بکنی نمیزارم میدونی چقدر خطرناکه اگه اتفاقی برات بیوفته چی
دایانا : چیزیم نمیشه ، زود برمیگردم
جیمین : نه نمیزارم بری
دایانا ؛ یهو گوشیم زنگ خورد هانا بود گوشیو برداشتم
دایانا : عوضی هرزه ، از این کارت پشیمونی میشی خیلی زود پیدات میکنمو خودم میکشمت
هانا : اروم باش دایانا ، جیهوپ زنده میمونه ولی اگه تو بخوای
دایانا : چی از جونم میخوای عوضی؟
هانا : 2 ساعت دیگه بهت زنگ میزنم میگم چیکار کنی
دایانا : گوشیو قطع کردم
جیمین : چی گفت ؟
دایانا ؛ سرمو انداختم پایین و هیچی نگفتم
جیمین : دایانا ، میگم بهت چی گفت ؟( عصبی)
دایانا ؛ با چشمای خیس اشکم بهش خیره شدم با صدایی رگ به رگ شده گفتم
دایانا : میشه بعدا حرف بزنیم ، حالم خوب نیست
جیمین ؛ قلبم هزار تیکه شد چطور تونستم اونجوری باهاش حرف بزنم صورت معصوم و پر از اشکش صدای رگ به رگ شدش قلبمو تیکه تیکه میکرد بلندش کردم نشوندمش روی صندلی و سرشو گذاشتم روی سینم اروم نوازشش میکردم اونم داشت گریه میکرد
جیمین : متاسفم که سرت داد زدم
دایانا : اشکال نداره
جیمین : توروخدا گریه نکن دایانا
دایانا : جیهوپ حالش خوب میشه ؟
جیمین : معلومه که خوب میشه مطمئن باش دوباره مثل قبل بر میگرده پیشمون
دایانا : امیدوارم
دایانا ؛ دوساعت گذشت به بهانه اب خوردن از بیمارستان رفتم بیرون که هانا زنگ زد....
۱۳۳.۱k
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.