Part18( هدیه)🌕
همه به صدا گوش دادن
سانا:جناب قاضی این صدا رو از تریق مخابرات بدست اوردیم صدا های ظبط شده دیگه هم بودن که قادر به پخش نبودیم
و اما جناب قاضی
همون تور که همه چی معلوم شد این خانم بعد از خیانت جاسوسی و همچنین سعی به لکه دار کردن اسم دو نفر شدن
نامجون:از شوک در اومدم و گفتم
منم مدارکی دارم که تمام کار هاشون ثابت میکنه جناب قاصی
سانا:چه مدرکی داشته که من ندیدم؟
پسری از توی جمعیت بلند شد و به طرفمون اومد چشم هاش خیلی برام آشنا بود ولی ماسک صورتش بعضی چیز ها رو میپوشوند فلش رو به مسئول داد و رفت نشست
فیلم رو باز کرد زمانی که نامجون مست بود و لنا رو پس میزد و لنا به زور بهش نزدیک میشد
سانا:جناب قاضی انگار مجرم قصد تجا*ز و دست درازی هم داشته
لنا و وکیلش در بهت نشسته بودن انگار با دنیا قطع ارتباط کرده بودن ویکتور به سمت بقیه رفت و نشست و منن اخرین تیرمو زدم
سانا:جناب قاضی باتوجه به همه مدارک و شاهد ها
لوزوم به سقط جنین و همچنین افزایش مدت زمان حبس دیده میشود(پوزخند)
کوک:با توجه به قانون شماره۳۸۹
خانم بایان به مدت ۲۰ سال حبس میگردد
و همچنین سقط جنین صورت میگردد
و طلاقش با جناب کیم ثبت میگرددد
(چکش رو۳ بار روی میز کوبید)
لنا:ا...این درست نیس....نههه من بیگناهممم ...نامجون نامجون ...منو ببخش...من بی گناهم... نهههههههههه
سانا:همه بیرون رفتیم ۳ روز بود نخوابیده بودم سر گیجه داشتم نامجون با ۵ نفر داشت حرف میزد خسته روی صندلی نشستم که توسط ویکتور صدا زده شدم
ویکتور:ازتون ممنونم خانم جئون اگه شما نبودید معلوم نبود چه اتفاقی برام میوفتاد! و...
سانا:پاچ*ه خاری بسه ساکارا!
بهتره برگردی سر کارت!(عصبی و اخم کرده)
ویکتور:خدانگهدارتون(اخم کرده)
شرطا
۱۰۰ لایک
و ۱۰۰ کامنت
دوستدار شما الهه مرگ
سانا:جناب قاضی این صدا رو از تریق مخابرات بدست اوردیم صدا های ظبط شده دیگه هم بودن که قادر به پخش نبودیم
و اما جناب قاضی
همون تور که همه چی معلوم شد این خانم بعد از خیانت جاسوسی و همچنین سعی به لکه دار کردن اسم دو نفر شدن
نامجون:از شوک در اومدم و گفتم
منم مدارکی دارم که تمام کار هاشون ثابت میکنه جناب قاصی
سانا:چه مدرکی داشته که من ندیدم؟
پسری از توی جمعیت بلند شد و به طرفمون اومد چشم هاش خیلی برام آشنا بود ولی ماسک صورتش بعضی چیز ها رو میپوشوند فلش رو به مسئول داد و رفت نشست
فیلم رو باز کرد زمانی که نامجون مست بود و لنا رو پس میزد و لنا به زور بهش نزدیک میشد
سانا:جناب قاضی انگار مجرم قصد تجا*ز و دست درازی هم داشته
لنا و وکیلش در بهت نشسته بودن انگار با دنیا قطع ارتباط کرده بودن ویکتور به سمت بقیه رفت و نشست و منن اخرین تیرمو زدم
سانا:جناب قاضی باتوجه به همه مدارک و شاهد ها
لوزوم به سقط جنین و همچنین افزایش مدت زمان حبس دیده میشود(پوزخند)
کوک:با توجه به قانون شماره۳۸۹
خانم بایان به مدت ۲۰ سال حبس میگردد
و همچنین سقط جنین صورت میگردد
و طلاقش با جناب کیم ثبت میگرددد
(چکش رو۳ بار روی میز کوبید)
لنا:ا...این درست نیس....نههه من بیگناهممم ...نامجون نامجون ...منو ببخش...من بی گناهم... نهههههههههه
سانا:همه بیرون رفتیم ۳ روز بود نخوابیده بودم سر گیجه داشتم نامجون با ۵ نفر داشت حرف میزد خسته روی صندلی نشستم که توسط ویکتور صدا زده شدم
ویکتور:ازتون ممنونم خانم جئون اگه شما نبودید معلوم نبود چه اتفاقی برام میوفتاد! و...
سانا:پاچ*ه خاری بسه ساکارا!
بهتره برگردی سر کارت!(عصبی و اخم کرده)
ویکتور:خدانگهدارتون(اخم کرده)
شرطا
۱۰۰ لایک
و ۱۰۰ کامنت
دوستدار شما الهه مرگ
۱۰.۷k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.