𝓟𝓪𝓻𝓽 ⁶
دنیایموازی ( 𝑝𝑎𝑟𝑎𝑙𝑙𝑒𝑙 𝑤𝑜𝑟𝑙𝑑 ) 𝓟𝓪𝓻𝓽 ⁶
آه مامانی چرا باید تو اینشیفتم گیر کنم قراره ججوری بیام بیرون حالا اگر برای همیشه گیر کنم سکته میکنم تو دنیای واقعی
_ اوه شت من اومام رو میخوام وایسا چی نکنه تو این شیفتم اعضای بی تی اس هستن
زدم به شقیقه ام نفس عمیقی کشیدم :
_ حداقل این شیفته مفیده باید راه حل تموم شدنش رو بفهمم
طبق روال بلند شدم ونگاهی به خودم کردم موهای بلند و لبای کوچیکوقلوه ای انگار تنها چیزی که تو من فرق میکرد با دنیای واقعی موهام بود اینجا بلند و اونجا کوتاه
می چا بلند شده بود می چا همدقیقا دوست صمیمیم که بر اساس قیافه اون شیفت کردم ولی تا جایی که یادم میاد اومد خونمون باهام شیفت کردیم شیفت گروهی بود امیدوارم اون زنده بیرون اومده باشه من فقط گیر کرده باشم واگرنه بر این حساب اونمگیر کرده باید بهش شکوارد شه تا بفهمه داخل شیفته.
از اتاق بیرون اومدیم به حیاط قسمت خدمتکار ها رفتیم پشت خانم کیم حرکت کردیم به سمت قصر مینگ ( همون جایی که شاهزاده ها هستن ) میز صبحانه رو آماده کردیم تک به تک میومدن و من اون لحظه دلم میخاست دست بزنمبه لپهاشون و بکشم یونگی یا بهتره بگم ولیعهد شیفتمون سرد بود این نقابش بود مگه نه خدا تو این شیفت بیرونش سرد باشه درونش گرم نه دوتاش سرد . لبخندی زدم براش چایی ریختم بورام ! شاهزاده خانم با بپر بپر میومد طرف ما شخصیتش اینطوری بود که با دختر خاله ی مهربونش خیلی دوست جون جونی بودن و خودش هم قلب مهربونی داره
نگاهی به منکرد و اومد سمتم و گفت : حالت خوبه
_ یس
گیج نگاهم کرد
_ یعنی بله خوبم
_ خوبه اصن یه دفعه ای افتادی تو آب حواست پرت هستا
_ زیر پام خالی شد . بعدش خندیدم
لبخندی زد و بلند گفت : خب برادران عزیزم قراره کهما بریم گردش ننه بزرگ برنامه اش رو چیده
همشون غر میزدن خندیدم که کوک گفت : نگو که مامان گفته باید همه ی کار ها به خودمون باشه
مینهی گفت : زدی به خال ولی گفت چند تا خدمتکار ها رو هم ببریم
نامجون : همه چیز آماده اس
مین هی( چونچند نفرن دیگه مجبورم اسماشون رو بنویسم ) : ارع گفت آماده اس بعد گفت قراره خدمتکار شخصی براتون انتخابکنه که اونا رو ببرین
جیمین : مامان میاد
مین هی : نچ
تهیونگ : خدا رو شکرررررر
بحثشون در مورد اردو بود و منی که داشتم خدا خدا میکردم خدمتکار شخصی یکیشون بشم بلاخره که باید شیفت مفیدی باشه یا نه
پارتقبلیشرطشانجامنشدهولیخبدیگهمنمهربونم🗿
ᴸᴵᴷᴱ ±³⁵
آه مامانی چرا باید تو اینشیفتم گیر کنم قراره ججوری بیام بیرون حالا اگر برای همیشه گیر کنم سکته میکنم تو دنیای واقعی
_ اوه شت من اومام رو میخوام وایسا چی نکنه تو این شیفتم اعضای بی تی اس هستن
زدم به شقیقه ام نفس عمیقی کشیدم :
_ حداقل این شیفته مفیده باید راه حل تموم شدنش رو بفهمم
طبق روال بلند شدم ونگاهی به خودم کردم موهای بلند و لبای کوچیکوقلوه ای انگار تنها چیزی که تو من فرق میکرد با دنیای واقعی موهام بود اینجا بلند و اونجا کوتاه
می چا بلند شده بود می چا همدقیقا دوست صمیمیم که بر اساس قیافه اون شیفت کردم ولی تا جایی که یادم میاد اومد خونمون باهام شیفت کردیم شیفت گروهی بود امیدوارم اون زنده بیرون اومده باشه من فقط گیر کرده باشم واگرنه بر این حساب اونمگیر کرده باید بهش شکوارد شه تا بفهمه داخل شیفته.
از اتاق بیرون اومدیم به حیاط قسمت خدمتکار ها رفتیم پشت خانم کیم حرکت کردیم به سمت قصر مینگ ( همون جایی که شاهزاده ها هستن ) میز صبحانه رو آماده کردیم تک به تک میومدن و من اون لحظه دلم میخاست دست بزنمبه لپهاشون و بکشم یونگی یا بهتره بگم ولیعهد شیفتمون سرد بود این نقابش بود مگه نه خدا تو این شیفت بیرونش سرد باشه درونش گرم نه دوتاش سرد . لبخندی زدم براش چایی ریختم بورام ! شاهزاده خانم با بپر بپر میومد طرف ما شخصیتش اینطوری بود که با دختر خاله ی مهربونش خیلی دوست جون جونی بودن و خودش هم قلب مهربونی داره
نگاهی به منکرد و اومد سمتم و گفت : حالت خوبه
_ یس
گیج نگاهم کرد
_ یعنی بله خوبم
_ خوبه اصن یه دفعه ای افتادی تو آب حواست پرت هستا
_ زیر پام خالی شد . بعدش خندیدم
لبخندی زد و بلند گفت : خب برادران عزیزم قراره کهما بریم گردش ننه بزرگ برنامه اش رو چیده
همشون غر میزدن خندیدم که کوک گفت : نگو که مامان گفته باید همه ی کار ها به خودمون باشه
مینهی گفت : زدی به خال ولی گفت چند تا خدمتکار ها رو هم ببریم
نامجون : همه چیز آماده اس
مین هی( چونچند نفرن دیگه مجبورم اسماشون رو بنویسم ) : ارع گفت آماده اس بعد گفت قراره خدمتکار شخصی براتون انتخابکنه که اونا رو ببرین
جیمین : مامان میاد
مین هی : نچ
تهیونگ : خدا رو شکرررررر
بحثشون در مورد اردو بود و منی که داشتم خدا خدا میکردم خدمتکار شخصی یکیشون بشم بلاخره که باید شیفت مفیدی باشه یا نه
پارتقبلیشرطشانجامنشدهولیخبدیگهمنمهربونم🗿
ᴸᴵᴷᴱ ±³⁵
۶۲.۱k
۱۷ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.