مردی وارد بار شده و یک لیوان آبجوی گرانقیمت سفارش میدهد
مردی وارد بار شده و یک لیوان آبجوی گرانقیمت سفارش میدهد
خانم بغل دستی:
اوه چه تفاهمی! اتفاقا من هم از همین آبجو سفارش دادم
مرد: من دارم جشن میگیرم
زن: من هم همینطور
مرد : چه تفاهمی...شما برای چی جشن میگیرید؟
زن: من و شوهرم 4 ساله که بچه میخوایم ، امروز فهمیدم که
حامله ام..
مرد: چه تفاهمی.. مرغهای من 4 ساله تخم نمیزارن ,امروز همگی
تخم گذاشتن
زن:اوه شما چه کردید که اینطور شد ؟
مرد:از یه خروس دیگه استفاده کردم
زن(با لبخند): چه تفاهمی!
خانم بغل دستی:
اوه چه تفاهمی! اتفاقا من هم از همین آبجو سفارش دادم
مرد: من دارم جشن میگیرم
زن: من هم همینطور
مرد : چه تفاهمی...شما برای چی جشن میگیرید؟
زن: من و شوهرم 4 ساله که بچه میخوایم ، امروز فهمیدم که
حامله ام..
مرد: چه تفاهمی.. مرغهای من 4 ساله تخم نمیزارن ,امروز همگی
تخم گذاشتن
زن:اوه شما چه کردید که اینطور شد ؟
مرد:از یه خروس دیگه استفاده کردم
زن(با لبخند): چه تفاهمی!
۱.۱k
۲۹ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.