من عاشق دشمنم شدم(پارت ۵)

پرش زمانی فردا صبح

سه بوم ویو:صبح شده بود از تخت بیرون اومدم رفتم کارای لازم رو انجام دادم یه لباس شیک پوشیدم (عکسش اسلاید دو)رفتم سوار ماشینم شدم و به سمت آپارتمان حرکت کردم بعد ۲۰ مین رسیدم قرار داد رو امضا کردم با شرایط جور بودم خب از اونجایی که امروز ۲۹ ام هست پول ماه آینده رو پرداخت کردم که هرچه زودتر بیام خونه ی خودم.کارای اینجارو تموم کردم و رفتم به بازار مِسِناپولیس کارتم پر بود و با خیال راحت می تونستم وسایل های مورد علاقه ام رو بخرم چند مین بعد خب بالاخره رسیدم (خب گایز طولش نمیدم که خسته نشید خلاصه دیگه سه بوم (اسم شما سه بومه)وسایل های خونش رو میخره البته خیلی کم چون خونه خودش یخچال و فرش و مبل و........... داشت)پرش زمانی به شب
سه بوم ویو:هوف روز خسته کننده ای بود ولی باری که رو گردنم بود برداشته شد خلاصه دیگه ارایشم رو پاک کردم لباسامو عوض کردم رفتم خوابیدم
(خب گایز این از پارت ۵ امیدوارم خوشتون بیاد فقط کسایی که زن تهیونگ هستن لایک و کامنت بزارن)