شبهات فاطمیه چرا با وجود حضرت علی فاطمه زهرا پشت در رفت
#شبهات_فاطمیه_چرا_با_وجود_حضرت_علی_فاطمه_زهرا_پشت_در_رفت
وهابیت می خواهند با این شبهه دو کار را به نفع خودشان تمام کنند👇👇👇
۱ ---- ضعف و نقصی را برای امیرالمؤمنین علی علیه سلام بتراشند که چرا او ناموس داری نکرد و یک زن را پشت در فرستاد و خودش نرفت ✅
۲ --- دامان عمر را از این جسارت پاک کنند و با این فرا فکنی ها، وانمود کنند که اصل این قضیه کذب است و دور از شان عمر است ✅
✅ اما تاریخ چه می گوید ❓
مرحوم عياشی در تفسير، شيخ مفيد در الإختصاص نوشته اند 👇👇👇
عمر گفت 👈
برخيزيد تا پيش علی برويم، پس 👈 ابوبكر، عمر، عثمان، خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة، ابوعبيد جراح، سالم مولی ابوحذيفة، قنفذ و من به همراه او راه افتاديم 🍃
چون نزديک خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شک نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر درب را كه از شاخه های خرما ساخته شده بود، با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علی را دست بسته کشان کشان بيرون آوردند در حالی كه كمرهای خود را بسته بودند 🍃
منبع 👈 تفسير العياشی ، جلد 2، صفحه 67
در روايت سليم نيز آمده 👇👇👇
عمر آمد تا به خانه رسيد، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحيف و لاغر شده بود، عمر در را كوبيد و گفت 👈 ای پسر ابوطالب ❗️در را باز كن 🍃
فاطمه فرمود 👈 ای عمر به ما چه كار داری ❓ ما را با مصيبتی كه گرفتارش شده ايم تنها بگذار 🍃
عمر گفت 👈 در را باز كن وگرنه آن را به آتش ميكشم. 😡
فاطمه فرمود 👈 آيا از خداوند نميترسی كه وارد خانه ما می شوی ، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افكند و آن را سوزاند 😔
منبع 👈الهلالی ، كتاب سليم بن قيس، صفحه 864
وهابیت می خواهند با این شبهه دو کار را به نفع خودشان تمام کنند👇👇👇
۱ ---- ضعف و نقصی را برای امیرالمؤمنین علی علیه سلام بتراشند که چرا او ناموس داری نکرد و یک زن را پشت در فرستاد و خودش نرفت ✅
۲ --- دامان عمر را از این جسارت پاک کنند و با این فرا فکنی ها، وانمود کنند که اصل این قضیه کذب است و دور از شان عمر است ✅
✅ اما تاریخ چه می گوید ❓
مرحوم عياشی در تفسير، شيخ مفيد در الإختصاص نوشته اند 👇👇👇
عمر گفت 👈
برخيزيد تا پيش علی برويم، پس 👈 ابوبكر، عمر، عثمان، خالد بن وليد، مغيرة بن شعبة، ابوعبيد جراح، سالم مولی ابوحذيفة، قنفذ و من به همراه او راه افتاديم 🍃
چون نزديک خانه رسيديم، فاطمه آنان را ديد و لذا در را بست و شک نداشت كه بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر درب را كه از شاخه های خرما ساخته شده بود، با لگد شكست، سپس وارد خانه شدند و علی را دست بسته کشان کشان بيرون آوردند در حالی كه كمرهای خود را بسته بودند 🍃
منبع 👈 تفسير العياشی ، جلد 2، صفحه 67
در روايت سليم نيز آمده 👇👇👇
عمر آمد تا به خانه رسيد، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحيف و لاغر شده بود، عمر در را كوبيد و گفت 👈 ای پسر ابوطالب ❗️در را باز كن 🍃
فاطمه فرمود 👈 ای عمر به ما چه كار داری ❓ ما را با مصيبتی كه گرفتارش شده ايم تنها بگذار 🍃
عمر گفت 👈 در را باز كن وگرنه آن را به آتش ميكشم. 😡
فاطمه فرمود 👈 آيا از خداوند نميترسی كه وارد خانه ما می شوی ، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افكند و آن را سوزاند 😔
منبع 👈الهلالی ، كتاب سليم بن قيس، صفحه 864
۲.۰k
۱۲ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.