ددی فاکر جذاب من ۷
ددی فاکر جذاب من ۷
ویو ا.ت
رسیدم عمارت
ا. سوهو(داد)
س. بله ارباب
ا. اون عوضیا کجانننننن (داد)
س. اونکه موهاش تقریبا بلند بود اتاق شکنجه (جیمین)
اون یکی اتاق(اسمشو یادم نمیاد🗿😂)
ویو جیمین
با داد یکی به خودم اومدم تو اتاق شکنجه بودم اونجا خیلی ترسناک تر از اتاق شکنجه ما بود
تو حال خودم بودم که یهو در باز شد دیدم ا.ت هست انگار اب یخ خالی کردن روم کل بدنم یخ زده بود
ویو ا.ت
رفتم لباسمو عوض کردم و به هایکو گفتم بره سروقت اون یکی خودم به حساب پارک میرسم عکس
ا. به به اقای پارک میبینم که به هوش اومدی (نیش خند)
ج. ازم چی میخوای عوضی(داد)
ا.ت یه سیلی به جیمین زد
ا. انتقام(عربده)
ا. حیف الان حوصلتو ندارم
با ته کلت زد تو سر جیمین جیمینم بی هوش شد و ا.ت رفت تا استراحت کنه
ویو ته
با صدای باز کردن در از خواب پریدم تا خواستم تکون بخورم دیدم نمیتونم و به تخت بسته شدم
ه. چه عجب بیدار شدی
ت. ولم کن هرزه ی عوضی
هایکو رفت و دستشو گذاشت رو پاش که تیر خورده بود و فشار داد
ه. دوباره بگو(عربده)
ت. مریض روانی ایی بسه
ه. فقط خطایی ببینم بجای من ا.ت میاد حواست به خودت باشه (رفت و درو بست)
ویو ته تویه اتاق دیونه کننده و ترسناک بودم که با زنجیر به تخت بسته شده بودم (عکس اتاقو میزارم)
خسته شدم داشتم همین طوری فک میکردم که نفهمیدم کی خوابم برد
ویو ا.ت
رسیدم عمارت
ا. سوهو(داد)
س. بله ارباب
ا. اون عوضیا کجانننننن (داد)
س. اونکه موهاش تقریبا بلند بود اتاق شکنجه (جیمین)
اون یکی اتاق(اسمشو یادم نمیاد🗿😂)
ویو جیمین
با داد یکی به خودم اومدم تو اتاق شکنجه بودم اونجا خیلی ترسناک تر از اتاق شکنجه ما بود
تو حال خودم بودم که یهو در باز شد دیدم ا.ت هست انگار اب یخ خالی کردن روم کل بدنم یخ زده بود
ویو ا.ت
رفتم لباسمو عوض کردم و به هایکو گفتم بره سروقت اون یکی خودم به حساب پارک میرسم عکس
ا. به به اقای پارک میبینم که به هوش اومدی (نیش خند)
ج. ازم چی میخوای عوضی(داد)
ا.ت یه سیلی به جیمین زد
ا. انتقام(عربده)
ا. حیف الان حوصلتو ندارم
با ته کلت زد تو سر جیمین جیمینم بی هوش شد و ا.ت رفت تا استراحت کنه
ویو ته
با صدای باز کردن در از خواب پریدم تا خواستم تکون بخورم دیدم نمیتونم و به تخت بسته شدم
ه. چه عجب بیدار شدی
ت. ولم کن هرزه ی عوضی
هایکو رفت و دستشو گذاشت رو پاش که تیر خورده بود و فشار داد
ه. دوباره بگو(عربده)
ت. مریض روانی ایی بسه
ه. فقط خطایی ببینم بجای من ا.ت میاد حواست به خودت باشه (رفت و درو بست)
ویو ته تویه اتاق دیونه کننده و ترسناک بودم که با زنجیر به تخت بسته شده بودم (عکس اتاقو میزارم)
خسته شدم داشتم همین طوری فک میکردم که نفهمیدم کی خوابم برد
۶.۲k
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.