(کیوت جذاب)پارت 1
ا.ت:
سلام من ا.ت هستم دوست دختر جیمین
۲۳ سالمه
جیمین:
سلام من جیمین هستم
دوست پسر ا.ت
۲۷سالمه
ا.ت:
امروز بعد دانشگاه تمرین اسب سواری داشتم
احساس خوبی نداشتم آخه مربیم زیاد بهم نزدیک میشد
ولی خب دیگه چیکار میشد کرد باید میرفتم
ولی قبلش دلم برای لبای یه نفر تنگ شده بود
جیمین:
زنگ خورد
رفتم ببینم ا.ت کجاس
دیدم از دسشویی صدای آهنگ خوندنش میاد
با حالت شوخی در دسشویی باز کردم
که منو کشید تو درو بست
و با دستاش گیرم انداخت
و بهم گفت :
دلم برای لبات تنگه آممممم.....میتونی دلتنگیم رو بر طرف کنی ؟؟؟؟(با لبخند شیطانی)
جیمین:
توی یه حرکت جاهامون رو عوض کردم
و......(دیگه. خودتون میدونید چیشد ﴿منبچه پاکیم﴾😂)
ا.ت:
رفتم داشتم تمرین اسب سواری میکردم
که یهو اسب 🐎 منو انداخت توی بغل مربیم
مربیم هم منو گرفت ولی افتاد زمین
که چیزی زیر دستم احساس کردم
و فشارش دادم
که صدای ناله مربیم رو شنیدم
(دیگه خودتون بدونین چیرو فشار داد نمیتونم توضیح بدم😂😂)
که یهو.....
یاع یاع یاع خماری بمونین 😈😂
شرط پارت بعد
لایک :۷
سلام من ا.ت هستم دوست دختر جیمین
۲۳ سالمه
جیمین:
سلام من جیمین هستم
دوست پسر ا.ت
۲۷سالمه
ا.ت:
امروز بعد دانشگاه تمرین اسب سواری داشتم
احساس خوبی نداشتم آخه مربیم زیاد بهم نزدیک میشد
ولی خب دیگه چیکار میشد کرد باید میرفتم
ولی قبلش دلم برای لبای یه نفر تنگ شده بود
جیمین:
زنگ خورد
رفتم ببینم ا.ت کجاس
دیدم از دسشویی صدای آهنگ خوندنش میاد
با حالت شوخی در دسشویی باز کردم
که منو کشید تو درو بست
و با دستاش گیرم انداخت
و بهم گفت :
دلم برای لبات تنگه آممممم.....میتونی دلتنگیم رو بر طرف کنی ؟؟؟؟(با لبخند شیطانی)
جیمین:
توی یه حرکت جاهامون رو عوض کردم
و......(دیگه. خودتون میدونید چیشد ﴿منبچه پاکیم﴾😂)
ا.ت:
رفتم داشتم تمرین اسب سواری میکردم
که یهو اسب 🐎 منو انداخت توی بغل مربیم
مربیم هم منو گرفت ولی افتاد زمین
که چیزی زیر دستم احساس کردم
و فشارش دادم
که صدای ناله مربیم رو شنیدم
(دیگه خودتون بدونین چیرو فشار داد نمیتونم توضیح بدم😂😂)
که یهو.....
یاع یاع یاع خماری بمونین 😈😂
شرط پارت بعد
لایک :۷
۳.۱k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.